۱۲ بهمن ۱۳۹۷
فائقه اشکوری
اجتماع
وقتی ستارهی اینستاگرام لباسش را در آورد
وقتی ستارهی اینستاگرام لباسش را در آورد، در عرض دو هفته بیش از سیصدهزار نفر به جمع فالوئرهایش افزوده شد. او البته لخت نشده و لباسش را به انتخاب خود در نیاورده بود بلکه دادگاه ویژهی روحانیت به او دستور داده بود که «خلع لباس» شود، درست شبیه زمانی که یک نفر را خلع سلاح میکنند.
او حسن آقامیری نام دارد. وقتی خلع لباس شد و حکم پنج سال حبس تعلیقی گرفت، تصویری ازخودش با لباس شخصی به همراه دو پسر و دخترش که گلسر سفیدی بر سر داشت منتشر کرد و نوشت: «خلع لباس بعد از ده پانزده سال بردن و آوردن و بازداشت کردن و ریختن تو محل کار و انفردای وبا شکایت دادستان ویژهی تهران و به حکم قاضی شعبهی دوم کیفری در دادگاه ویژه به ریاست دادستان کل کشور اقای منتظری بالاخره آقایون حکمشون رو صادر کردند.دو سال زندان که البته لطف کردند پنج سال تعلیقش کردند و خلع لباس دائم. خوب موفق باشید. دعاگوتون هستم.»
یا صفحات مجازی گواهی میدهند که مردم چگونه پس از خلع لباس حسن آقامیری به طنز او تبریک گفتند. اما او کمتر تصویری از خودش با لباس شخصی منتشر کرد و با عبا و عمامهی سیاه و لباده در خاطرهها نشست.
سید حسن آقامیری خوانساری، متولد ۱۷ اسفند ۱۳۵۸ در تهران است. او یک وبسایت، دو صفحهی اینستاگرام- اولی با یکمیلیون و۸۰۰هزار فالوئر و دومی با ۷۴ هزار فالوئر- یک سلبریتی اینستاگرامی به شمار میرود.
کانال تلگرامیاش به نام «بیدارباش ۱» نزدیک به ۲۱۵ هزار عضو و «بیدارباش ۲» بیش از ۵۳ هزار عضو دارد و دست کم چهار کانال تلگرامی دیگر ظرف مدت کوتاهی به نام او گشوده شده که احتمالا برای شناسایی افراد جدی مرتبط با وی طراحی شدهاند و با مخالفت سیستماتیکی همگاماند که ظرف چند هفتهی اخیر، و بهویژه پس از صدور حکم دادگاه وی شدت گرفته است.
مخاطبان آقامیری عمدتا جواناند و میتوان آنها را به چند دسته تقسیم کرد:
۱-حکومت؛ جدا از اینکه آقامیری معمولا حاکمیت را در سخنرانیهایش مورد خطاب قرار میدهد، افرادی هم در بدنهی حکومت، حرکات آقامیری را با نگرانی و دقت رصد میکنند و میترسند که مبادا «آدرس اشتباهی» از دین داده شود که مخالف روایت معمول حاکمیت از دین باشد.
۲- دلیها، علاقمندان به عرفان، مباحث درونی، شیوههای درویشی و تصوف؛ کسانی که به بیان خود به دنبال کشف حقیقت در دین و یا خارج از چارچوب آن میگردند و به انطباق حقیقت با دین اهمیت چندانی نمیدهند.
۳- مذهبیهای سنتی و مذهبیهای نواندیش که جریانات دینی را دنبال میکنند؛ مثل اصلاحطلبها که به دنبال نسخهای نرم برای حفظ دین و در ضمن جایگزین کردن آن با قوانین خشن شریعتاند.
۴- براندازهایی که به پتانسیل روحانیت برای تغییر رویه مشکوکاند و آن را فریب حکومت میدانند؛ کسانی که معتقدند که یک آخوند خوب یک آخوند مرده است و حکومت در لحظهای که نیاز به رو کردن چهرهی رحمانی داشته باشد از چنین کسانی استفاده خواهد کرد.
۵- مخاطبان کنجکاوگذری، که حرفهای خلاف قاعدهییک روحانی جوان با فالوئرهای پرشمار اینستاگرامی به نظرشان جذابیت دارد.
در میان گروههای بالا، انتقاد براندازها و اصولگرایان حکومتی دیدگاهشان نسبت به حسن آقامیری بسیار به هم شبیه است و هر دو گروه ضمن اینکه با هم دشمناند، آقامیری را به بدعتگذاری در دین و فریب مردم متهم میکنند. روایت براندازهای ضد دین و اصولگرایان مذهبی از دین، بسیار شبیه هم است: هر دو دین را جزماندیشانه، با روایت استاندارد معمول اسلامی میشناسند و با انتخاب آزادانهی بخشهایی از دین بر مبنای نیاز شخصی، کنار نمیآیند. این دو دسته با روایتی مشابه به انتخاب دو سبک متضاد دست زدهاند: گروه اول دین را کاملا کنار گذاشتهاند و معتقدند باید حذف شود چرا که با چنین خصوصیاتی موجب عقبماندگی میشود و گروه دوم که میخواهند بر مبنای دستورات دقیق شریعت زندگی کنند و آن را موجب سعادت میدانند.
این دو دسته، مخالفان عمدهی حسن آقامیری را تشکیل میدهند؛ مخالفان حکومتی کاملا فعالاند و دست به اقدام میزنند و مخالفان ضدحکومتی وی کاملا منفعلاند.
هرچند نادیده گرفتن حسن آقامیری کار سختیست. حسن آقامیری طوری راست میگوید که دل بینندهی جوان خنک شود. در ویدیوهای خوشساختش، بیپرده و حاشیه از سیاستهای نادرست انتقاد میکند و تحسین بیننده را بر میانگیزد. میگوید هیچ ایدئولوژی و دینی نیست که محل سواستفاده واقع نشده باشد و هرجا کسی سرش را خم کند ایدئولوژی پیدا میشود که «توی سرش بزند.» دین در واژگان او عبارت است از انصاف و مهر بیپایان؛ وی بیپرده اعلام میکند که ترتیب آیهها و سورههای قران دست خورده تا بتواند «زمینهی لفت و لیس سودجویان» را فراهم کند.
او قایل به حجاب انتخابیست. اعلام میکند به دخترها در جامعهی ما ظلم میشود. در ویدیویی بخشهایی از نقشآفرینی سوسن تسلیمی در فیلم «باشو، غریبهای کوچک را برگزیده» و اعلام کرده که دختران روستایی باید حقوق دریافت کنند تا بتوانند در روستای خود بمانند و محصولات ارگانیک تولید کنند.
زیر ویدیوی رقص پدربزرگ چینی در اینستاگرامش که با صدای خوانندهی زن، به همراه دو دختربچه رقص پای «شافل» میکنند، کاربری نوشته است: «حاج حسن، توی فقه پایه۱یاد میدادند که گوش دادن به آواز زن حرامه… یادتونه؟؟»
او تصویر سگی را به اشتراک گذاشته و میگوید مهر انسان به موجودات چنان باید بیدریغ باشد که بوی بد موجودات را بتوان تحمل کرد و آلودگیها و زشتیهایشان را با عشق زدود و پاک کرد. روایت او از دین چنان بر تبلیغ رحمت و مهر استوار است که دشمنانش او را به صوفیگری وصل و اعلام میکنند که او بدعتگذار «اسلام رحمانیِ» ساختهی غرب است و بابت این کار پول میگیرد. به او خرده میگیرند که هزینهی تولید ویدیوهای باکیفیت را از کجا میتواند تامین میکند.
حسن آقامیری بیهوده از لباسش خلع نشد، او روی لبهی تیغ راه میرود و میراث قدرت کسانی را به خطر میاندازد که به اعتبار عمامهشان، کنترل زندگی مردم را قرنهاست در دست داشتهاند. فقط کافیست به یاد بیاوریم که زنان حرمسرای قاجار به فتوای میرزای شیرازی، تنباکو را بر سلطان قاجار تحریم کردند! اگر شما در اوایل قرن کنونی هجری به دنیا آمده بودید، احتمال داشت به جنبش خزینه بپیوندید وعلیه ممنوعیت خزینه و دوشهای ساخت کفار شورش کنید و برای نجس نشدن هنگام نشستن بر روی صندلی اولین اتول وارداتی ساخت اجنبی زیر خود دستمال یزدی بیندازید و قند را توی نعلبکی چای خیس کنید تا قبل از خوردن حلال شود. شک نکنید که پدربزرگ شما یا جدش در پیکاری مداوم با خودش یا دیگران نمیتوانست با خیال راحت رادیو گوش کند و مادربزرگ شما یا جدش اولین بار که دیدیک آخوند «نوشابه» میخورد فهمید حلال است.
با نگاهی به جایگاه رای روحانیون در جزییات زندگی اجدادمان، تعجبی ندارد که فرض کنیم اگر آقامیری صد سال پیش به دنیا آمده بود، تمام علمای نسلهای پیش را به واکنش وامیداشت.
آقامیری برداشتی از دین را تبلیغ میکند که جا را برای علمایی تنگ میکند که – با وجود فخرفروشی به ظرفیت تطابق تشیع با شرایط روز بر مبنای رای اجتهاد- هنوز هم وارثانشان با ترسیم عذاب الهی کاربران مذهبی را وادار به استفتا یا جستجوی اینترنتی میکنند که «آیا آب شیر، کر است؟»
تا قبل از چند سال اخیر، فقط یک آخوند میتوانست آخوند دیگر را نقد و به اصلاح او را «محکوم» کند؛ کمتر اتفاق میافتاد که فردی با لباس «عوام» به خود جرات بدهد که اسلامشناسییک روحانیرا در ملاعام زیر سوال ببرد، ولی «علیاکبر رائفیپور» این کار را کرد.
پیداست مخالفان قسمخوردهی وی در داخل نظام ترجیح میدهند حرفهایی از جنس تفکر آقامیری از دهان یک روحانی بیرون نیاید که یونیفرم حاکمیت را پوشیده، میگویند گفتههای وی ناقض آیههای عذاب در قرآن است و این روایت با شیوهی اهل بیت و پیامبر اسلام سازگاری ندارد: از «علیاکبر رائفیپور» که روایت «رجا و رحمتی» وی را محل انتقاد میدانند، «استاد پورآقایی» معمم که در ویدیویی در نقد آقامیری میگوید «کاش ایشونیک بار قرآن را خونده بود!» تا شاکی خصوصی مثل «حجت الاسلام دکتر سید امیر عبدالملکی فارغالتحصیل مدیریت از کالیفرنیا، فعال رسانهای و مربی رزمی» که قبل از اعلام مخالفت و حمله به حسن آقامیری، در ویدیویی موسوم به «پشت پردهی خلع لباس حسن آقامیری» تلویحا اعلام میکند که در سیستان و بلوچستان نوکری مردم را کرده، توالت ساخته و هنوز بدنش ذقذق میکند و این از دکترا توی کالیفرنیا لذت بیشتری دارد. او از «کار واقعی» برای مردم سخن میگوید، گویا که میخواهد در «مهربانی» پررنگتر از آقامیری باشد، انتقادهای دشمنشادکن آقامیری را بیپشتوانه و رای وی را سطحی میداند و توضیح میدهد که آقامیری در حوزه رتبهی بالایی ندارد، برخی واحدهایش را پاس نکرده و از صلاحیت وعظ برخوردار نیست.
امیر عبدالملکی شاکی خصوصی حسن آقامیری با کمی غیظ توضیح میدهد که بارها او را از تبلیغ «اسلام رحمانی» بر حذر داشته، هشدار داده که پخش کردن ویدیوی رقص و آواز خلاف شان یک واعظ است و از او خواسته جوانان را به انحراف نکشاند و دروغ نگوید، او را به مباحثهی رو در رو دعوت کرده ولی از ایشان پاسخی نگرفته است.
حسن آقامیری به چندین پیام دعوت به گفتوگو برای نوشتن این مطلب پاسخ نداد و میتوان فرض را بر این گذاشت که هیچیک از پیامها و ایمیلها را ندیده باشد و یا به دلایل مختلف، از جمله سایهی شمشیری چون پنج سال حبس تعلیقی بر بالای سرش، نخواهد توضیحی بدهد که در جلسهی دادگاه خلع لباس روحانیت دقیقا چه گذشت؛ ولی او همچنان به انتشار ویدیوهای از پیش ضبط شده ادامه میدهد که به مسایل روز بیربط نیستند.
در ویدیویی که در اینستاگرامش منتشر کرده میگوید که «جامعهی بینالملل دارد رشد میکند، دین نیاز دارد که زبان دوران خودش را یاد بگیرد. دین دارد پوستاندازی میکند. زبان دین باید تغییر کند. از هر تغییری نباید ترسید، تغییر نیاز است تا به اسم زبان دین چیز دیگریبه خورد ما ندهند.»
برخی میگویند که آقامیری،یگانه محصول حوزه نیست که حرفهای جدید میزند، بلکه یکی از شجاعترین آنهاست.
کسانی میگویند طلبهها و آخوندهای دیگری بدون اینکه با او همدل و هماهنگ باشند، روایتهای منفرد دیگری از دین استخراج میکنند و روحانیت از این وحشت دارد و میگویند کافیست به فهرست روحانیون محکوم شده در دادگاه روحانیت نگاهی بیندازید.
کسانی تاکید میکنند که در حوزه هم مثل هرجای دیگری همهجور آدمی پیدا میشود و اینکه او محصول گریزناپذیر حوزهست و نه یک پدیدهی انحرافی.
کاربرانی به طنز نوشتهاند که هر کجا بوی قدرت بیاید، حتما آخوندها اولین کسانی هستند که بو میکشند و سعی میکنند قدرت را قبضه کنند.
کسانی میگویند که همان سیستمی که به او عبا و عمامه داد، همان سیستم هم او را خلع لباس کرد.
حسن آقامیری در آخرین ویدیویی که به اشتراک گذاشته، اعلام کرده که «تنها لباسی که به انسان میآید لباس انسانیت و انصاف است، جنس عمامهی امام حسین و شمر با هم فرقی نداشت و مهم این است که زیر عمامه در سر انسان چه میگذرد.» و آیتالله بهجت را نشان میدهد که در مراسم عمامهگذاری، بر سرش عمامه میگذارد که خود تعبیریست از اینکه عمامه را فقط همان کسی که به او داده میتواند از سرش بردارد.