۱۸ مهر ۱۳۹۶
س. خواجه وندی
سیاست
علیرغم همهچیز خواهیم رقصید
گفتوگو با بحری بن یحمد، رقصندهی تونسی
بعد از انقلاب در تونس (ژانویه ۲۰۱۱) وقتی جریان اسلامگرایان افراطی به دنبال کسب قدرت و به دست گرفتن امور بودند و در مقابل آنها جنبشهای متعددی از سوی فعالان مدنی تونسی به راه افتاد، جنبشی به نام «راهحل هنری» از سوی گروهی از جوانان تونس شکل گرفت که به سرعت معروف شدند. فعالیتهای این جنبش در بهار ۲۰۱۱ با اجرای اولین پرفورمنس به نام «علیرغم همهچیز خواهم رقصید» آغاز شد. از این پرفورمنس استقبال چشمگیری به عمل آمد و گروه پس از این تجربهی موفق نام خود را به «رقصندههای شهروند» تغییر داد و در سطح شهر به صورت جدی به اجرای پرفورمنسهای مختلف پرداخت.
بحری بن یحمد، رقصنده، طراح رقص و چهرهی سینمایی، عضو اصلی گروه «رقصندههای شهروند» است و سلیما کارویی، هنرمند و منتقد گفتوگویی با او انجام داد که در تاریخ ۳۱ ماه می ۲۰۱۴ در سایت «نوات» منتشر شد.
بحری بن یحمد در این گفتوگو به هدفها و بلندپروازیهای قشنگاش اشاره کرده است: قبولاندن رقص به تونسیها همچون هنر، از آن خود کردن خیابانها و رقصیدن در خیابان.
بحری بن یحمد کیست؟
من رقصنده، طراح رقص و سینماگر هستم. از موسسهی عالی هنر در سال ۲۰۰۶ فارغالتحصیل شدم. بیست و پنج سال است که در دنیای رقص غوطه میخورم، از رقص هیپ پاپ گرفته تا رقص کلاسیک و معاصر. بعد از سرخوردگی و دلسردی یک تجربهی جمعی پساانقلابی در عرصهی سینما و علیرغم کسب چندین جایزهی بینالمللی برای فیلمهایم، بهطور کامل به سمت رقص روی آوردم، بهویژه پس از آشناییام با شعیب شو و همکاری با «راهحل هنری» در فوریهی ۲۰۱۱. امروز بعد از مدتها تفکر و کنش دربارهی مفهوم «رقصندههای شهروند» رییس این انجمن هستم. با جوانانی که علاقمند به رقص هستند در خانهی فرهنگی ابنخلدون کار میکنم. به باور من هنر طراحی رقص باید برای مبارزه با هرگونه تاریکاندیشی، متعهدانه و مسوولانه عمل کند.
نکته همینجاست، آیا «رقصندههای شهروند» به واقع در چنین سطحی هستند؟
اساس کنشهای ما به دنبال فراهم کردن درک بهتری از بدن در نزد تونسیهاست. ما تلاش میکنیم که آنها به درک بهتری از بدن و بدن خودشان دست یابند، بدنی که فاعل (سوژه) است و در مکان تغییر میکند و تکامل مییابد. در تونس از مدتها پیش نگاهی رایج است که هنر رقص را تحقیر و بیاعتبار کرده. هدف ما بهعنوان رقصنده آن است تا عموم مردم و شهروندان تونسی، رقص را همچون یک حرفه به رسمیت بشناسند. ما به این امر از سوی تونسیها امیدواریم، چراکه از آنچه دولت خوانده میشود ناامید شدهایم.
اولین کنش رقص شهروندی در فضای عمومی بعد از «روز جهانی تئاتر» در مارس ۲۰۱۱ به اجرا درآمد. روزی که سلفیستها به هنرمندان حاضر در این مراسم حمله کردند. آنها رسما به ما اعلام کردند که «به خانههایتان برگردید، خیابان به شما تعلق ندارد.» در صورتی که برای ما «خیابان» ملک همهی شهروندان است. جریان افراطی (انتگریست) میخواهد هنرمندان را از فضای عمومی بیرون براند تا آن را همچون مکانی برای اشاعهی تبلیغات ایدئولوژیکاش به انحصار خود درآورد و از طریق همین فضاهای مشترک عمومی، جامعه را اسلامی کند. اما ما هم بیکار ننشستیم و بلافاصله واکنش نشان دادیم. اولین ویدئومان با نام «علیرغم همهچیز خواهم رقصید» و با همکاری شعیب شو، را ضبط و در شبکههای مجازی منتشر کردیم. به این ترتیب اولین نافرمانی و واکنش ما با ایدهی «علیرغم همهچیز خواهم رقصید» شکل گرفت. ما تصمیم گرفتیم با توجه به تمام اشکال سانسور مذهبی، سیاسی، اجتماعی و با وجود افرادی که میخواهند آزادی بیان بدن را در جامعه از ما سلب کنند به مبارزهی خود ادامه دهیم. این کنش اولیه، که کاملا تجربی و واکنشی بود، تاثیر وبازتاب سریعی بر روی شهروندان تونسی داشت.
چگونه با «رقصندههای شهروند» هنگام اجرای پرفورمنس در فضاهای عمومی رفتار میشود؟
ابتدا باید خاطر نشان کنم که مفهوم بدن مورد نظر ما متاثر از فلسفهای است که میخواهد به مصاف «دم و دستگاه» کنترلشده از سوی دولتها برود. ما رقصندهگان شهروند عمیقا به ایدهی تغییر دادن چیزها به وسیلهی رقص در چهارچوب یک پژوهش مستمر و یک فرآیند خلق مداوم باور داریم. به علاوه، ما قبل از رقصنده بودن شهروند هستیم و بهعنوان یک شهروند باید بتوانیم هرجایی که بخواهیم برقصیم.
ما کنشهایمان را بدون هیچگونه طراحی صحنه و هیچ موزیکی و در بین مردم آغاز کردیم، به همینخاطر در اوایل کارمان در خیابان، مردم به ما مثل دیوانهها نگاه میکردند. شاید هم طبیعی باشد، وقتی ساعت هشت صبح کسی را می بینیم که جلوی اتوبوس در حال رقص معاصر است! واکنش تونسیها در ابتدا بیتفاوتی بود، انگار که ما اصلا وجود نداشتیم. اما کمکم و در کنشهای بعدی، عناصر موسیقایی (موزیکال) را هم به کارمان اضافه کردیم. سعی کردیم که موسیقیها مرتبط با هویت تونسیها انتخاب شود، برای مثال پرفورمنس «علیرغم همهچیز خواهم رقصید» را با ضربهای سنتی دوباره اجرا کردیم. بهتدریج متوجه شدیم که توانستهایم با عابران ارتباط برقرار کنیم. در راستای این کار، پروژهای را آغاز کردیم و با اتوبوس به سراسر تونس رفتیم و در روستاها، بازارچهها و شهرها رقصیدیم. همگی حیرتزده شده بودیم از اینکه میدیدیم تونسیها، بهویژه در روستاها، سراپاگوش بودند و کار ما را تحسین میکردند. ما با این پروژه حتا تا شهر نفتا هم رفتیم. با این تجربه به پتانسیل (امکان) خلاقانه و مشارکتی تونسیها پی بردیم. متوجه شدیم که این زندگی واقعی مردم است و نه زندگیای که رسانهها به ما نشان میدهند و هدفی جز کاشتن بذر ترس و اضطراب بین مردم ندارند. ما نزد تونسیها شادی زندگی را کشف کردیم، این تنها سلاح واقعی در برابر هر شکلی از تاریکاندیشی و درس واقعی زندگی است.
وضعیت کنونی «رقصندههای شهروند» چگونه است؟
از ژانویهی ۲۰۱۴ این گروه شکل انجمن به خود گرفت. این انجمن در راستای دغدغههای اولیهمان فعالیت میکند. یکی از پروژههای دایم که برای آن انرژی و وقت زیادی میگذاریم «مرکز طراحی رقص» است. در این راه یک انجمن سوییسی با نام «Sud‐Sud» ما را همراهی میکند. هدف مادر این پروژه فقط تعلیم و تقویت کردن طراحی رقص نیست، بلکه هدف اصلی ما تعلیم و تربیت تواناییها و توسعهی خلاقیتهاست. در حالی که دولت تونس کاملا از تعلیم طراحی رقص شانه خالی کرده است، ما تلاش میکنیم تا جایی که میتوانیم در تعلیم عملی و تئوری رقصندهها مشارکت کنیم. این پروژه میتواند کنشهای شهری ما را نیز تقویت کند، بنابراین طوری برنامهریزی کردهایم که هر شش ماه یک بار کنشی طراحی شده را به اجرای خیابانی درآوریم تا در فرآیند مقاومت نیز باقی بمانیم.
برای شما تامل بعد از کنش میآید؟
بله، من قبل از کنش فکر نمیکنم. باید در یک موقعیت پرفورمنس قرار بگیریم تا به کنشهای بعدی ما کمک کند و معنا و مفهوم دیگری به کنشهای پیشرو بدهیم. اینکه چگونه به تونسیها در فضای عمومی ومشترکمان نزدیک شویم، چگونه آنها را به رقص واداریم، چگونه عنصری را در یک فضا وارد کنیم و چگونه رقص را در فضای شهری بگنجانیم. همهی این مسایل از درون کنشها و به همراه یک هدف اولیه متولد میشوند. این هدف حضور داشتن در فضای عمومی است تا شهروندان و عابران عادت کنند در مسیر روزانهشان نمایش و پرفورمنس ببینند.
چه آیندهای در انتظار «رقصندهگان شهروند» است؟ آیا کنشهای شما روزی متوقف خواهند شد؟
من؟ متوقف؟ هرگز. کنشهای ما باید ادامه پیدا کنند. رقصندههای آیندهی ما میخواهند قابلیتهای خلاقانهشان را در کشور خودشان، تونس توسعه دهند و نه هیچجای دیگری. ما باید با شرکت در تعلیم و اشاعهی رقص، آنها را تشویق کنیم. این آن چیزی است که سعی میکنم هر روز در خانهی فرهنگی ابنخلدون انجام دهم. جوانانی را تعلیم میدهم که اغلب از طبقهی مردمی و عادی هستند و پروژههای بزرگی در سر میپرورانند. جوانان شیفتهی رقص که هرگز امکان رقصیدن در جایی را نداشتهاند. من از این واقعیت اجتماعی رنج میکشم، بدون اینکه در دام قربانیبودن بیفتم، نمیخواهم که این جوانان به نسل آیندهی قربانیشده تبدیل شوند که نه رویایی داشته باشند و نه امیدی. مبارزهی من این است تا اجازه ندهم آشفتگی و سردرگمی در زندگی این جوانان جاخوش کند.
باید در پایان اشاره کنم که ما تاکنون هیچ کمکی، نه مالی و نه حمایتی، از سوی دولت تونس نداشتهایم و در برابر ما بیتفاوتی درپیش گرفتهاند. با وجود این و با وجود همهی مسایل ما کارمان را ادامه میدهیم تا سرنوشتمان را خود در دست بگیریم و آن را تغییر دهیم.•