۴ فروردین ۱۳۹۵
پارسا بیات
اجتماع
جامعه؛ زندانبانی خاموش
از جمله مشکلاتی که زندانی سیاسی – چه در زندان و چه پس از آزادی- همواره با آن مواجه میشود، شرایط اجتماعیای است که بر زندگی او اثر میگذارد. زندانی سیاسی به جرم «سیاسی بودن» مجبور به تحمل شرایطی متمایز از دیگر زندانیان است و به دلیل همین تمایز، از بعضی حقوق اجتماعی که سایر زندانیان از آن بهرهمند هستند، بینصیب میماند و آسیبهای خاص آن را تجربه میکند.
مشکلات اجتماعی در داخل زندان
زندانیان سیاسی در هنگام بازداشت یا گذراندن دوران محکومیت، با مشکلات گوناگونی مواجه میشوند که این موارد مهمترین مشکلات این دوره هستند:
۱٫ نقض حقوق شهروندی (عدم داشتن وکیل، ممانعت از شرکت در فعالیتهای اجتماعی، نقض قانون طبقهبندی زندانیان)
۲٫ عدم ارتباط با خانواده (ملاقات و خبرگیری، مرخصی)
۱٫ نقض حقوق شهروندی
عدم داشتن وکیل: اولین تبعیضی که در حق گروهی از زندانیان سیاسی قائل میشوند، نقض حق برخورداری از انتخاب وکیلمدافع است. این در حالی است که مطابق با اصل ۳۵ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران «در همه دادگاهها طرفین دعوا حق دارند برای خود وکیل انتخاب نمایند و اگر توانایی انتخاب وکیل را نداشته باشند، باید برای آنها امکانات تعیین وکیل فراهم گردد.»
اما در سال جاری قوهقضاییه با استناد به تبصره ماده ۴۸ قانون آیین دادرسی، این اجازه را به خود داده است که حق انتخاب وکیل را از متهم گرفته و فقط وکلایی مشخصشده را در اختیار آنها بگذارد. در این تبصره آمده است: «در جرایم علیه امنیت داخلی و خارجی کشور و همچنین سازمانیافته که مجازات آنها مشمول ماده ۳۰۲ این قانون است، در مرحله تحقیقات مقدماتی، طرفین دعوی وکیل یا وکلای خود را از بین وکلای رسمی دادگستری که مورد تأیید رئیس قوهقضاییه باشند انتخاب مینمایند. اسامی وکلای مزبور توسط رئیس قوهقضاییه اعلام میگردد.»
• «وحید احمد فخرالدین» از جمله اولین فعالان سیاسی است که با توجه به این تبصره، از گرفتن وکیل مدافع محروم شده است. (سایت خبری هرانا)
البته در گذشته هم اغلب زندانیان سیاسی با اینکه میتوانستند وکیل دلخواه داشته باشند، اما اجازه ملاقات و ارتباط با وکیل به آنها داده نمیشد.
ممانعت از شرکت در فعالیتهای اجتماعی: از جمله حقوق اصلی زندانی در داخل زندان، داشتن امکان ادامه تحصیل و شرکت در فعالیتهای فوقبرنامه مهارتیای است که برای زندانیان در نظر گرفته میشود و هر زندانی مجاز به شرکت در آن است. مثل: فعالیتهای ورزشی، فرهنگی- هنری، کارآموزی و…
اما زندانیان سیاسی در بندهایی مثل ۳۵۰ اوین یا سالن ۱۲ رجاییشهر، در بندی ایزوله نگهداری شده و با بیرون ارتباطی ندارند.
• «بند سیاسی یعنی زندانی داخل زندان بزرگتر! ما با محیط خارج از بند خودمان هیچ ارتباطی نداشتیم.» (هومان موسوی، زندانی سیاسی سابق)
نقض قانون طبقهبندی زندانیان: بعضی از زندانیان سیاسی به دلیل عدم رعایت اصل طبقهبندی زندانیان در شرایط نامناسبی بهسر میبرند. سال گذشته (۱۳۹۳) در پی تلاش مسئولان برای انحلال بند سیاسی ۳۵۰، گروهی از زندانیان سیاسی با بهانه «امنیتی بودن» به بندهای عادی منتقل شدند. شرایط ناسالم این بندها و درگیریهای گاهگدار با خلافکاران و اشرار، از جمله مهمترین آسیبهایی است که سیاسیها را تهدید میکند.
• «تعدادی از زندانیانی که به بند قرنطینه بند ۷ زندان اوین منتقل شدهاند حتی به حداقلهای امکانات بهداشتی و دسترسی به فروشگاه یا امکان استفاده از آشپزخانه یا کتابخانه نیز دسترسی ندارند.» (سایت خبری هرانا)
۲٫ عدم ارتباط با خانواده
ملاقات و خبرگیری: از جمله دیگر حقوق نقضشده در داخل زندان میتوان به حق برقراری ارتباط زندانی با خانواده و بستگان از طریق ملاقات، مکاتبه و تلفن اشاره کرد. طبق ماده ۱۸۰ آییننامه زندانها: «کلیه محکومان و متهمان تحت نظارت کامل و طبق مقررات این آییننامه مجاز به داشتن ارتباط با بستگان و آشنایان خود میباشند و این ارتباط به وسیله ملاقات و مکاتبهها انجام میپذیرد.» (سایت سازمان زندانها و اقدامات تامیتی و تربیتی کشور)
• «تا سال ۹۰ به صورت محدود امکان تلفن زدن وجود داشت، ولی بعد آن را هم قطع کردند. میگفتند زندانیان اخبار و بیانیههای سیاسی به بیرون منتقل میکنند.» (یک زندانی سابق بند ۳۵۰)
مرخصی: در ماده ۲۱۳ آییننامه زندانها آمده است که «به منظور کمک به تحکیم مبانی و روابط خانوادگی و اجتماعی زندانیان، رفع مشکلات ضروری فردی، خانوادگی و قضائی، بازتوانی اجتماعی و فراهم نمودن زمینه بازگشت مجدد به جامعه و همچنین مشارکت فعال در برنامههای اصلاحی، تربیتی، فرهنگی و ورزشی، حرفهآموزی و اشتغال، به زندانیان در چارچوب مواد مربوط به این فصل مرخصی اعطاء میگردد.»
با وجود این قوانین، متاسفانه به زندانیان سیاسی اجازه رفتن به مرخصی (حتی در موارد خاص) داده نمیشود، یا اگر مرخصی صادر شود تحت شرایطی است که در شأن یک فعال سیاسی نیست و معمولاً زندانیان از این امکان چشمپوشی میکنند.
• در اردیبهشت ۱۳۹۳، پدر «مصطفی نیلی» فوت کرد، اما مسئولین زندان اجازه حضور در مراسم تشییع را به او ندادند. نیلی پیش از آن هم حاضر نشد با دستنبد به ملاقات پدر بیمارش برود. (سایت خبری هرانا)
مطابق با بخش دوم ماده ۴۴ کنوانسیون حقوق زندانیان: «زندانی میبایست بلافاصله از مرگ خویشاوندان، نزدیکان و دوستانش و یا بیماری جدی یکی از آنها مطلع شود. در صورت بیماری مهم یکی از بستگان نزدیک و یا مرگ خویشاوندان نزدیک، زندانی باید مجاز باشد هر زمان که شرایط اجازه میدهد برای رفتن به بالین و مراسم او از مرخصی استفاده کند و تحت اسکورت یا به تنهایی حضور بهم رساند.»
اما با این وجود، زندانیان سیاسی معمولاً از ملاقات خانواده خود در چنین شرایطی محروماند. رضا شهابی، ابراهیم مددی، رسول حردانی و خالد حردانی، علی کیا و… از جمله زندانیانی هستند که با وجود فوت بستگان، از مرخصی محروم بودند.
لازم به ذکر است: زندانی برای مرخصی باید وثیقهای به عنوان ضمانت ارائه کند. این وثیقه حدود ۱۰ میلیون تومان به ازای هر سال محکومیت او است. اما در مورد زندانیان سیاسی، این وثیقه به ۱۰۰ میلیون برای هر سال میرسد. یعنی اگر زندانی محکوم به ۷ سال زندان باشد، باید ۷۰۰ میلیون تومان وثیقه فراهم کند. به این ترتیب اغلب زندانیان سیاسی قادر به تامین وثیقه و در نتیجه رفتن به مرخصی نیستند.
مشکلات اجتماعی پس از آزادی
عوارض و پیامدهای منفی زندان سیاسی، در دوران پس از زندان نیز گریبانگیر این افراد است. مهمترین مواردی که زندانیان سیاسی سابق با آن مواجه میشوند، عبارتند از:
۱٫ عدم مقبولیت اجتماعی (توسط جامعه، توسط خانواده)
۲٫ مشکلات مالی
۱٫ عدم مقبولیت اجتماعی
اساسیترین مشکلات اجتماعی زندانی سیاسی، زمانی است که از زندان آزاد شده و وارد اجتماع میشود. تبعات ناشی از زندان در این زمان بیشتر خود را نشان میدهد.
توسط جامعه: اولین و مهمترین مشکل عقبافتادن از زندگی کاری، تحصیلی و اجتماعی فرد است. جاماندن از همدورهایها و همکارهایی که حتی شاید در گذشته جایگاه اجتماعی، علمی و اقتصادی پایینتری داشتهاند، اما حالا در جایگاهی بالاتر از او قرار گرفتهاند. این در حالی است که فعال سیاسی وارد جامعهای شده که مانند سابق در آن اعتبار ندارد. بارزترین دلایل: ترس و وحشت از برچسب زندانی سیاسی که به او خورده و ترس از تحتنظر بودن حتی بعد از آزادی. این موضوع اطرافیان را بر آن میدارد که همواره محتاطانه با او رفتار کنند و همین احتیاط افراطی دیگران، مشکلات مختلفی را برای زندانی سیاسی به وجود میآورد؛ به نحوی که فعال سیاسی ضربه اصلی را از جامعه میخورد تا از حکومت.
توسط خانواده و آشنایان: این مشکلات میتواند شامل عدم مقبولیت فرد از طرف خانواده، دوستان و آشنایان خود نیز باشد. زن یا مردی که شریک زندگی زندانی بوده، بعد از چندین سال تنها زندگی کردن و جدایی، وابستگیاش را به او از دست داده یا به استقلالی رسیده است که دیگر جایی برای شریک قبلی خود ندارد.
زندانی سیاسی زمانی که بیشتر از همیشه به خانواده و بستگان خود احتیاج دارد، ممکن است با برخوردی مواجه شود که توقع آن را ندارد. از سوی همسر و خانواده طرد شده یا دستکم جایگاه سابق را نداشته باشد. از طرفی خانوادههای سنتی و مذهبی «زندانی سیاسی بودن» را انگی برای خود میپندارند و از این رو از پذیرش فرزند یا بستگان خود با این برچسب اجتناب میکنند.
از طرف دیگر، دوستان و آشنایان زندانی سیاسی به دلیل ترس از به خطر افتادن، از او دوری میکنند و فعال سیاسی را در جمعهای خود نمیپذیرند. یا اگر زندانی سیاسی به هر دلیلی کمی زودتر از موعد آزاد شده باشد، به او بدبین میشوند و این دلیلی برای اجتناب و دوری از زندانی سیاسی است.
زندانی سیاسی زمانی که بعد از چندین سال از حبس خارج شده و وارد اجتماع میشود، خود را جدا از اجتماعی میبیند که دیگر شناخت درستی بر آن ندارد.
• «جلوی روی خودم نامزد یکی از بچهها بلند شد و برای همیشه از زندگی او رفت. زندانیهایی بودند که خانوادهشان زیر فشار مالی بودند و هرهفته یک تکه از زندگیشان را میفروختند. پدر، مادر یا عزیزان یکیمان فوت میشد و مثل زندانیان عادی به او مرخصی نمیدادند که برود عزاداری کند، همانجا سرش را به دیوار زندان میکوبید.» (مزدک علی نظری، اوت ۲۰۱۵، خبرنگاری جرم نیست)
۲٫ مشکلات مالی
زندانی سیاسی بعد از آزادی و قرار گرفتن در روال عادی زندگی، نیازمند منبع درآمدی برای تامین معاش خود و خانواده است. این امکان وجود دارد که محل کار سابق زندانی سیاسی به دلایل امنیتی دیگر خواهان او نباشد و با این پیشینه سیاسی پذیرفتهشدن در مکانی جدید نیز بسیار سخت است.
همچنین بیشتر فعالان سیاسی که اکثراً روزنامهنگار و خبرنگار هستند دیگر نمیتوانند جذب روزنامه یا نشریهای شوند؛ حال چه این ممانعت از طرف مسئول نشریه باشد، چه ممنوعیتی از طرف قوه قضاییه.
• لیست روزنامهنگارانی که بعد از زندان بیکار شده یا دستکم مدتی طولانی بیکار ماندهاند، بسیار بلند بالا است. از جمله این نفرات: صبا آذرپیک، مهسا امرآبادی، مسعود باستانی، علی انجمروز، محمد سلیمانینیا، کیوان صمیمی، مزدک علی نظری، فریبا پژوه، میلاد فدایی، صبا شعردوست، رضا انتصاری، کیوان مهرگان، بهزاد باشو، سیامک قادری، احسان محرابی، عیسی سحرخیز، احسان اکبری و…