۲۷ آذر ۱۳۹۳
نعیمه دوستدار
اجتماع
«هرگونه تشابه با مقدسات شما عمدی است»
مکافات «شوخی با مقدسات» یک مکافات شوخطبعانه و برآمده از باورهای دینی است؛ اگر با چیزهایی شوخی کنی که نباید، «سوسک میشوی»: تمثیلی از استحاله شدن به چیزی پست و حقیر و فرو افتادن از مراتب روحانی و معنوی. از ترس «سوسک شدن» بوده شاید که بسیاری از دینباوران هرگز به خود جرأت شوخی کردن با مقدسات را ندادهاند. آنها در کلام خود محتاط و محافظهکار بودهاند چون، در عالم مقدسات، به ساحت تقدس نمیتوان نزدیک شد.
متون دینی اسلامی «مقدس» را موجودی معرفی کردهاند که قابل «ستایش و سپاس» باشد و این قابل ستایش و سپاس بودناش به دلیل بری بودناش از عیب، ناتوانی، و نقص باشد. این موجود کمال محض است و با این تعاریف، «مقدس» همان خدا است. اما تعریف «مقدس» به خدا محدود نمیماند.
متون دینی مقدس را به چیزها یا کسانی که خدا آنها را نشانهی خاص خود بخواند، یا به امر او باشند، یا برای او باشند، بسط میدهند. به عنوان مثال، فعل خدا، کلام او، نشانههای او، اسمای او، انبیای او، و هرچه او مقدس بخواند نیز مقدس است. حتا اعمالی که یک فرد برای او انجام دهد نیز مقدس میشود. یکی از نویسندگان مذهبی، در ادامهی این تعریف، میگوید: «اگر گفته شد لباس روحانی مقدس است، چون شبیه لباس پیامبر خدا است و نمادی از عالِم به علوم دین الاهی است، و اگر گفته شد بسیج مقدس است، چون هدفاش الله جل جلاله است.» و این قداست تا قداست مکانها، زمانها، و اشیا هم پیش میرود.
در یک جامعهی مذهبی و سنتی، دایرهی مقدسات وسیع است و بسیاری از امور و اشخاص و زمانها و مکانها را در بر میگیرد. حرکت خارج از این دایره دشوار و گاهی ناممکن است. پا گذاشتن روی خط این دایره هم بیعقوبت نیست. هرگونه رد کردن مرزهای قداست و زیر سؤال بردن مصداقهای آن یعنی «توهین به مقدسات»، و توهین به مقدسات در بالاترین و پایینترین لایههای اجتماع قابل پذیرش نیست.
در یک جامعهی مذهبی و سنتی، دایرهی مقدسات وسیع است و بسیاری از امور و اشخاص و زمانها و مکانها را در بر میگیرد. حرکت خارج از این دایره دشوار و گاهی ناممکن است. پا گذاشتن روی خط این دایره هم بیعقوبت نیست. هرگونه رد کردن مرزهای قداست و زیر سؤال بردن مصداقهای آن یعنی «توهین به مقدسات»، و توهین به مقدسات در بالاترین و پایینترین لایههای اجتماع قابل پذیرش نیست.
با این حال، همواره کسانی بودهاند که به مقدسات توهین کردهاند و با مجازات اسلامی روبهرو شدهاند. در ایران، قوانین علیه توهین به مقدسات از احکام اسلامی برگرفته شدهاند. بر این اساس، کسانی که به مقدسات توهین میکنند معمولاً به عنوان «مفسد فیالارض» مجازات میشوند، که ممکن است این اتهام برای جرایم جنایی و سیاسی هم به کار رود.
مادهی ۵۱۳ قانون مجازات اسلامی برای اولین بار این جرم را وارد «قانون مجازات اسلامی» کرد، در حالی که قانون مجازات عمومی و قانون تعزیرات سال ۱۳۶۲ اشارهای به این جرم نداشتند. این ماده مقرر میدارد: «هرکس به مقدسات اسلام و یا هریک از انبیای عظام یا ائمهی طاهرین یا حضرت صدیقهی طاهره اهانت نماید، اگر مشمول حکم سبالنبی باشد، اعدام میشود و در غیر این صورت به حبس از یک تا پنج سال محکوم خواهد شد.»
قانون ضد توهین به مقدسات، انتقاد از رژیم اسلامی، توهین به اسلام و انتشار مطالبی را که با استانداردهای اسلامی ناهمخوانی دارند هم در بر میگیرد که به دنبال آن اقلیتهای مذهبی مثل سنیها، بهاییها، صوفیان، مسیحیان، و مخالفان دگراندیش و روزنامهنگاران هم تحت تعقیب قرار میگیرند. اما بسیاری از آن چیزهایی که توهین به مقدسات تلقی میشوند در واقع شوخی با مقدسات اند، شوخیهایی بسیار رایج در فرهنگ عمومی جامعهی ایران.
توهین یا شوخی؟
با این که جرمانگاری در زمینهی توهین به مقدسات بسیار وسیع و سلیقهای و تابع نظر مسوولان قضایی است، مقدسات در ایران از سوی گروههای مختلف اجتماعی دستمایهی شوخی قرار میگیرند. فیسبوک و شبکههای اجتماعی اکنون بیش از هر زمان دیگری در اشاعهی این شوخیها مؤثر اند. دایرهی این شوخیها هم به اندازهی دایرهی مقدسات وسیع است: از شوخی با مفاهیم اسلامی مثل مرگ و زندگی آخرت و قبر و قیامت و بهشت و جهنم گرفته تا احوال و اخبار امامان و پیامبران و مکانهای مذهبی. مشهورترین نمونهی آن در سالهای اخیر «کمپین یادآوری امام نقی به شیعیان» است که در فیسبوک و برخی دیگر از سایتها و شبکههای اجتماعی با حضور دهها هزار عضو و خواننده و ناظر فعالیت میکند. کاربران این صفحات خود را نقوی یا نقویون (یک دین تقلیدی) مینامند و با بسیاری از چیزهایی که مقدس خوانده میشوند شوخی میکنند. در ادامهی همین ماجرا و با محبوبیت و فراگیری آن بود که در سال ۲۰۱۲ شاهین نجفی ترانهی «نقی» را منتشر کرد.
اینها شاید مشهورترین نمونههای شوخی با مقدسات به شکل عمومی باشند اما این فقط شاهین نجفی و «کمپین یادآوری امام نقی به شیعیان» نیستند که با مقدسات شوخی میکنند. در مقابل جریان گستردهی مقدسسازی حکومتی که همواره در حال گسترش است، یک تمایل عمومی برای شکستن این تقدس در حال اشاعه است. در حالی که حکومت تلاش میکند با تقویت مقدسات، خود را که وابسته به آن مقدسات است از گزند انتقادات و فشارهای عمومی رها کند، شوخی با مقدسات یک راه فرار و گریزگاه از این دایرهی بسته است.
در حالی که حکومت تلاش میکند با تقویت مقدسات، خود را که وابسته به آن مقدسات است از گزند انتقادات و فشارهای عمومی رها کند، شوخی با مقدسات یک راه فرار و گریزگاه از این دایرهی بسته است.
به نظر میرسد شوخی با حوزههایی که آزادانه نمیتوان به آنها انتقاد کرد راهی برای کاستن از فشارهایی است که مردم در زندگی روزمرهی اجتماعی و سیاسی خود آن را احساس میکنند. محدودیتهای اجتماعی و سیاسی و نبودن «آزادی بیان» این باور عمومی را ایجاد کرده که عامل بسیاری از مشکلات ما دین و مقدسات هستند، و برای مردمی که تولیدکنندهی این شوخیها نیستند، اما آنها را پخش میکنند و برای دیگران میفرستند یا در جمعهای خصوصی نقل میکنند، این یک کنش اعتراضی برای کاستن از فشارهای ناشی از ایدئولوژی در زندگی و راهی برای زمینی کردن و تقدسزدایی از موضوعاتی است که گفتمان رسمی تلاش کرده آن را تبلیغ و تحمیل کند.
در کنار مردمی که از شوخی با مقدسات برای نشان دادن نارضایتی خود از بسیاری از مسائل اجتماعی و سیاسی استفاده میکنند، تولیدکنندگان محتوای این شوخیها گاه اهداف هوشمندانهتری دارند. مثلاً صفحهی فیسبوک «کمپین یادآوری امام نقی به شیعیان» هدف خود را زدودن خرافات از دین اعلام کرده و گفته: «هرگونه شباهت قهرمانان داستانهای ما با مقدسات شما کاملاً عمدی است.» بر این مبنا، شوخیهای این صفحه و صفحات مشابه آن اغلب بر اساس مسائل روز پیش میرود، همچنان که همواره بر مبنای آنچه در جامعه میگذرد، جوکها و کاریکاتورها و کارتونهایی تولید میشود که کاراکتر اصلی آنها شخصیتی است که تصویر رسمی آن فراانسانی، دستنیافتنی، و دور است.
در مقابل گسترش و رواج این شوخیها، واکنش حکومت همواره تهدید و مقابله بوده، تا جایی که یکی از گردانندگان صفحهی «کمپین یادآوری امام نقی به شیعیان» با فشارهای حکومت بر خانوادهاش که در ایران زندگی میکردند روبهرو شد، و شاهین نجفی هم واکنشهای تندی از سوی روحانیون دید و برخی مراجع تقلید به صراحت او را مرتد و سابالنبی (توهینکننده به پیامبر و خاندان او) دانستند. حتا مسلم ملکوتی، یکی از مراجع تقلید شیعه، با صدور فتوایی قتل شاهین نجفی را واجب اعلام کرد: «همانطور که قتل سابالنبی واجب است، قتل توهینکننده به هریک از حضرات معصومین و اهل بیت به هر نحو از انحا بر شنوندهی مسلمان واجب است.»
پیش از آن هم در ۹ ژوئن ۲۰۰۹، محسن نامجو به دلیل استهزای قرآن در ترانهاش، در یک دادگاه غیابی به پنج سال زندان محکوم شد؛ هرچند در سال ۲۰۰۸، از انتشار این ترانه عذرخواهی و اعلام کرده بود که این ترانه برای انتشار عمومی تهیه نشده بوده است.
مردم کوچه و بازار هم از این برخوردها دور نماندهاند. گزارشهایی از دستگیری و تهدید افرادی که به این صفحهها گرایش نشان دادهاند منتشر شده، اما با این حال این روند هرگز متوقف نشده است. نهادهای غیرحکومتی مذهبی هم نسبت به این شوخیها بیتفاوت نبودهاند و در مساجد، هیئتها، و دیگر تریبونهای خود این رفتارها را محکوم کردهاند و از آن نگران بودهاند.
با همهی این فشارها، شکستن تابوهای مذهبی و اعتقادی یکی از نشانههای مدرن شدن جامعه است، جایی که نهاد دین و حکومت دیگر معنای مطلق خود را از دست میدهند و جا برای نفوذ گفتمانهای دیگر و بازنگری در باورهای ریشهدار قدیمی باز میشود. گویی مردم علاوه بر این که میخواهند با استفاده از این شوخیها در مقابل جریان غالب و تحمیلی مقدسسازی مقاومت کنند، از سوی دیگر میکوشند جامعهی مذهبی و نهادهای دینی را که مطلقاندیش اند و کمتر به شنیدن انتقاد و مدارا با مخالفان و منتقدان تن میدهند به مدارای بیشتر وا دارند، و این باور را تبلیغ کنند که «هیچچیز آنقدر مقدس نیست که نتوان با آن شوخی کرد.»