۱۳ آذر ۱۳۹۳
آرش کمانگیر
پادکست
امنیت سایبری با آرش کمانگیر | پانزدهم | وقتی شوخی مبتنی بر آزار دیگری است
وقتی از امنیت دیجیتال حرف میزنیم، ذهنمان اول سراغ هکشدن و اسم رمز نامناسب و پاییدهشدن در فضای شبکههای اجتماعی میرود. به این ترتیب، این نگاه، دو مولفهی اساسی دارد. اول، هکشدن یک اتفاق بیرونی است. این یعنی «آنها» «ما» را هک میکنند. آنها دیگری هستند. آدمهایی از جنسی دیگر. که برای سودجویی وارد شبکههای اجتماعی شدهاند و حسابهای کاربری جعلی ساختهاند. آنها جنایتکارانی هستند که ابزارشان فشنگ و چاقو نیست، بلکه با لپتاپ و وبسایت و برنامهنویسی وب، زیر پای ما را خالی میکنند و از سقوط ِ ما سود میبرند. مولفهی دوم در نگاه معمول به امنیت دیجیتال این است که «ناامنی» وضعیتی است که در آن اطلاعات ما دزدیده میشود، یا پولی از حساب ما بیرون میرود یا عکس ِ شخصی ما در وبسایت پورن منتشر میشود. حقیقت این است که هیچ کدام از این دو مولفه، در رخ دادن ناامنی دیجیتال نقش پایهای ندارند. این یعنی موارد زیادی از ناامنی دیجیتال وجود دارند که نه «آنها»یی در آنها نقشی دارد و نه اطلاعی از کسی دزدیده میشود.
امنیت دیجیتال را تعریف کنیم وضعیتی که در آن از فضای دیجیتال صدمهای به ما نمیرسد. این تعریف بوضوح بسیار بزرگتر از چیزی است که بصورت روزمره از اصطلاح «امنیت دیجیتال» برداشت میکنیم، اما ادعا میکنم که تکیه بر تعریفی محدودشده از امنیت دیجیتال صرفا سادهسازی مساله و نادیده گرفتن بخش ِ بزرگی از همهی ناامنیهایی است که فضای شبکههای اجتماعی برای افراد ایجاد میکنند. برای مثال، اگر فضای شبکههای اجتماعی بهسمتی رفتهاست که ما تنها خوشحالیها و شادمانیهای افراد ِ دور و برمان را میبینیم و به این برداشت میرسیم که همه جز ما زندگی شاد و آرامی دارند و این منتهی به افسردگی ما میشود، من علاقهمندم این وضعیت را بهمعنی نبود امنیت دیجیتال بدانم. در این حالت، فیسبوک کسی را به حال ِ ناخوش انداخته است. میدانم که چنین تعریفی منتهی به انتظاری بزرگ از تکنولوژیهای دیجیتال میشود، اما من ترجیح میدهم عرصه را بر تکنولوژی سختتر کنم و دنیایی را تخیل کنم که در آن انسانها با ورود به فضاهای دیجیتال، اگر شادتر نمیشوند، حداقل به ورطهی ناخوشی نمیافتند.
سوال مهم این است که با چنین تعریفی از امنیت دیجیتال، نقش من و تو چیست؟ حقیقت این است که در تعریف ِ کلاسیک امنیت دیجیتال، که شامل اتفاقاتی مانند هکشدن میشود، تنها نقش قابل تعریف برای اکثریت غالب ما «قربانی» است. به این جهت، هدف ِ اساسی پروژهی امنیت دیجیتال این است که افراد قربانی دیگران نشوند. ما با رعایت ِ موارد امنیتی دقت میکنیم که در دام نیافتیم و همینجا رابطهی ما با مسالهی امنیت دیجیتال پایان میپذیرد. آدمیزادی هستیم که تلاش میکنیم بیمار نشویم. در مقایسه، تعریف ِ شاملتر ِ امنیت دیجیتال، وضعیت را پیچیدهتر میکند و ما نه تنها ممکن است «قربانی» باشیم، که این قابلیت را داریم که در وضعیت «مهاجم» نیز قرار بگیریم. اینجاست که دیگر تفکیک آدمیان به «ما» و «آنها» موضوعیت خود را از دست میدهد و دیگر «تهاجم» لزوما دزدیدن اطلاعات دیگران نیست. مثال میزنم.
شروین در فیسبوک جوکی مینویسد که با «یه روز یه دختره…» شروع میشود. مضمون جوک این است که دخترها رانندگان بدی هستند یا بدون آرایش هویتی ندارند. حسن و شقایق پست را لایک میزنند و داریوش زیر پست مینویسد که دخترها برای گرفتن نمره با استادشان میخوابند. این فقط یک نمونه از ایجاد ناامنی در فضاهای دیجیتال است که در آن شروین و حسن و شقایق و داریوش مهاجم هستند و هر دختری که نگاهش به این پست میافتد یک قربانی بالقوه است. حتی میخواهم یک قدم جلوتر بروم و ادعا کنم هرکسی که این پست را میبیند، فارغ از جنسیتاش، قربانی ِ نگاه زنستیز آن است. چنین پستی یک آجر در دیوار بلندی است که فضای ذهنی ما را شرحه شرحه میکند و تبعیض را به آن تزریق میکند. حقیقت این است که شبیه این اتفاق در چهارچوبی قومیتستیز، در نگاهی که گرایشهای جنسی اقلیت را تحقیر میکند، در نگاهی که دیندار را حقیر میشمرد، و در جملهای که فردی با ناتوانی جسمی را ذلیل میداند، قابل تصور است. درستتر بگویم، این موارد روزانه بهکرات در شبکههای اجتماعی اتفاق میافتند و جنسی از بهخطر افتادن امنیت دیجیتال هستند که با نگاهی سرسری میتوان از آن گذشت.
سوال ِ مهم این است که چطور میتوانیم از قرارگرفتن در نقش ِ مهاجم جلوگیری کنیم. قدم اول، بوضوح، دامننزدن به کلیشههای دیگرستیز است. قدم دوم، مبارزهی فعال با ایجاد ناامنی در فضای شبکههای اجتماعی است. بسیاری از ما برای شبکههای اجتماعی نقشی مهم در پروژهی آزادیخواهی قایل هستیم و بصورتهای گوناگون از این ابزار ِ ارتباطی برای گفتگو دربارهی نقض حقوق انسانی استفاده میکنیم. حضور جوکی دیگریستیز در فضای شبکههای اجتماعی نمونهای روشن از نقض بالقوهی امنیت ِ ذهنی دیگری است. از کنار چنین مواردی گذشتن، نسخهی رقیقشدهی بیخیال گذشتن از کنار کسی است که به صورت دیگری در خیابان مشت میکوبد. گاهی سکوت، عین همکاری با فرد ِ آزاردهنده است. گاهی «جوک» قالبی خوشظاهر برای آزار کلامی است. دربرابر چنین رفتاری ساکت نباشیم.