۸ مهر ۱۳۹۳
محمود فرجامی
سیاست
طنز دینی، معضلی در جهان اسلام
کفرگویی در جهان اسلام با هزل و طنز پیوندی دیرینه دارد. کمتر کسی حاضر به اظهار عقیدهای میشود که مجازات آن حبس و شکنجه و قتل است. عدهٔ بسیاری از آنها که چنین عقایدی دارند، راه سکوت و تظاهر به همراهی با اکثریت را در پیش میگیرند، اما همیشه اندکی هستند که سکوت را تاب نمیآورند. اینان به دنبال راهی میگردند که بتوان عقاید خود را گفت و در مقابل تحقیر و خفقان ساکت ننشست، اما در عین حال از حداقل آزادی و امنیت برخوردار بود. شعر و طنز، ساختارهای ادبی محبوبی که امکان دوپهلوگویی و انتقاد (ظاهراً) غیرجدی را فراهم میآورند، به همین خاطر در دنیای اسلام بستر مناسبی (یا مناسب تری، نسبت به سایر راهها) برای کفرگویی یا انتقاد به مذهب و آیین حاکم بودهاند.
خیام،شاعر و دانشمند سرشناس ایرانی با تمسک به همین ابزار بود که توانست با کنایههایی زهرآلود، اعتقاد به مبداً و معاد، دو اصل از مهمترین اعتقادات اسلام و سایر ادیان ابراهیمی را به پرسش بگیرد و انکار کند بدون آنکه به جرم کفرگویی سروکارش با طناب دار و گودال سنگسار باشد. پیش از او ابوالعلا معری (۳۶۳-۴۴۹ قمری)، شاعر و اندیشمند شهیر سوری، بارها ناباوری خود به دین و جهان آخرت را در قالب شعر و کنایه ابراز کرده بود. وقتی یکی از مسلمانان حلب نامهای به او نوشت و او را به گمان خود به راه راست و دین حق دعوت کرد و از او خواست که دست از کفرگویی بردارد. ابوالعلا در پاسخ، رسالات الغفران را نوشت؛ طنزی عمیق علیه اعتقادات دینی و جهان آخرت که شاید نمونهٔ نخستین سفرنامههای خیالی به جهان آخرت باشد؛ ایدهای که بعدها با کمدی الهی دانته به اوج رسید.
با تمام این اوصاف باید دانست که چنین نمونههایی در جهان اسلام استثنا بودهاند و نه قاعده. کفرگویی و حتی به پرسش گرفتن دین و دینداران در قالب شوخی و کنایه و طنز، اغلب اوقات در جهان اسلام تحمل نمیشده است و خاطیان از سوی مردم، حاکمان و به ویژه روحانیون، به سختی به مجازات میرسیدهاند. چنین واکنشی در قرون وسطی و ماقبل آن، در جهان مسیحیت و در میان معتقدان به بسیاری از ادیان بزرگ، کمابیش یکسان بوده است. با این حال عجیب است که در عصر جدید همچنان در دنیای اسلام، موضع بسیار سخت و بیرحمانهای در مقابل طنز و خندهزنی با موضوعات دینی وجود دارد. ریشهٔ این امر را باید پیش از هرچیز در قرآن جست. کتابی که به اعتقاد مسلمانان، مستقیماً و به تمام و کمال از سوی خدا نازل شده است.
در قرآن، به خلاف عهد قدیم و عهد جدید، هیچگاه خدا در حال خنده تصویر نمیشود و در سورۀ ۸۶ (آیۀ ۱۴) الله میگوید این حرفها (آیات قرآن) “الهزل” نیست؛ نیز میگوید که برای سرگرمی نیامده است. در جای دیگر، سورۀ۲۱ آیات ۱۶ و ۱۷ میگوید خدا جهان را از سرِ بازی خلق نکرده است. از سوی دیگر، آیاتی مبنی بر تمسخر در این کتاب وجود دارد. مثلاً الله در قرآن علمای یهودی را مسخره میکند و آن دسته از ایشان را که با رجوع و فهم تورات به حقانیت محمد اعتراف نمیکنند خرانی میخواند که کتاب حمل میکنند. تعبیری که با توجه به نماد حماقت و نفهم بودن اینجانور در فرهنگ عربی، خندهدار و گزنده و تحقیرکننده است. (سورۀ ۶۲ آیه ۵)
پژوهندگانی همچون Tamer، Marzolph و Ammann با نظر به آیاتی در قرآنکه به موضوع خنده و تمسخر و طنز و شوخطبعی مرتبط است نتیجه گرفتهاند که این موضوعات با برتریجویی و تحقیر و جدی نگرفتن طرف مقابل عجیناند.
در حالیکه مسلمانان برای تحقیر و تمسخر سایرین به راحتی از طنز و تمسخر استفاده میکنند؛ به کارگیری کوچکترین طنز و تمسخری از جانب “سایرین” دربارۀ اعتقادات آنها به شدت و با خشونت بسیار پاسخ داده میشود؛ خشونت و شدتی که حتی به کشته شدن خود مسلمانان بیشتر از سایرین میانجامد!
از این رو عجیب نیست که برخورد مسلمانان نیز با این موضوعات، تحت تاًثیر موضع قرآن در برابر طنز و خنده، خصمانه باشد. در حالیکه مسلمانان برای تحقیر و تمسخر سایرین (مثلا پیروان سایر ادیان مثل یهودیان یا بدتر از آن بیدینان و “کافران”) به راحتی از طنز و تمسخر استفاده میکنند؛ به کارگیری کوچکترین طنز و تمسخری از جانب “سایرین” دربارۀ اعتقادات آنها به شدت و با خشونت بسیار پاسخ داده میشود؛ خشونت و شدتی که حتی به کشته شدن خود مسلمانان بیشتر از سایرین میانجامد!
بزرگترین جنجالهای دینی دردهههای اخیر به نوعی با همین مساًلۀ کفرگویی طنزآمیز پیوند خورده است؛ مثل کتاب آیات شیطانی (۱۹۸۹)، کارتونهای محمد (۲۰۰۵) و کمدی بیگناهی مسلمانان (۲۰۱۲) هر سه (و با کیفیتهای گوناگون) دین و مقدسات اسلام را به خنده و تمسخر گرفته بودند. این درحالیست که هر سال دهها و صدها محصول فرهنگی و هنری و فکری علیه اسلام منتشر میشوند که در میان آنها موضوعات کفرآمیز و حتی اهانت آلود نیز کم نیستند ولی با بیاعتنایی مسلمانان روبرو میشوند. غالباً این کفرگویی و اظهارات ضد اسلامی “طنزآمیز” است که با واکنش شدید همراه میشود.
“مسلمانان معترض به انتشار کاریکاتورهایی از پیامبر اسلام در حال آتش زدن پرچم دانمارک”
رسانه، نقد دینی و طنز
با پیدایش روزنامه و سایر رسانههای ارتباط جمعی، امکان نشر عقاید کفرآمیز و یا نظراتی که دین و روحانیون و متشرعان را به چالش میکشند برای عدۀ بیشتری فراهم شد. از اواخر سدۀ نوزدهم در عثمانی، قفقاز، مصر، ایران و بسیاری از کشورهای مسلمان دیگر، ابراز چنین عقایدی با طنز و شوخطبعی انتقادآمیز همراه شد و تقریباً همیشه با واکنش سخت و قهرآمیز ملایان و متعصبان دینی مواجه شد. اعتماد السلطنه، یکی از شخصیتهای فرهنگی دربار ناصرالدین شاه، نقل کرده است که چگونه سلطان مستبد ایرانی وقتی از طنزی دربارۀ شخصیتهای دینی یا فرقههای مذهبی در نشریاتی که از خارج از ایران میرسید مطلع میشد برمیآشفت و سرانجام (در سال ۱۲۶۴/ ۱۸۸۵) برای جلوگیری از رسیدن چنین مطالبی به ایرانیان، نخستین ادارۀ سانسور را ایجاد کرد.
ملانصرالدین (۱۹۰۶-۱۹۱۷ و ۱۹۲۱-۱۹۳۱)، یکی از بهترین و مشهورترین نشریات طنزآمیز جهان اسلام، که عمدتاً در تفلیس منتشر میشد و از قفقاز و عثمانی تا مصر و سودان و ایران را پوشش میداد و مسائلی چون آزادیهای سیاسی و حقوق بشر و حقوق زنان را ترویج میکرد از سوی بعضی علمای اسلامی “اوراق ضاله (گمراه کننده)” خوانده شد و دست اندرکاران آن تهدید به قتل شدند. از آن پس هرچه رسانهها، بیشتر و راحتتر در اختیار صاحبان صداهای مخالف قرار گرفتند، بر حجم و شدت این برخوردها افزوده شد.
اکنون، نزدیک به یک قرن بعد از آنکه متشرعان مسلمان با روزنامه دست به گریبان شدند، با انفجار اطلاعات در عصر کامپیوتر و شبکههای الکترونیک، امکان نقد دین، کفرگویی و تمسخر مقدسات ادیان به راحتی در اختیار همگان قرار گرفته است. هر چند که تندروان مسلمان هرجا که توانستهاند به هر کس که با هر لحنی به انتقاد از اسلام پرداخته آسیب رساندهاند اما بررسی اجمالی شدیدترین برخوردها نشان میدهد کسانی که مقدسات دینی و خرافی را به طنز و تمسخر گرفتهاند همواره در نوک پیکان حمله بودهاند.
فریدون فرخزاد، هنرمند معترض ایرانی که در بعضی از شوهایش شوخیهایی با برخی از ملایان شیعه و احکام آنها میکرد در سال ۱۹۹۲/۱۳۷۱ در آلمان سلاخی شد. قتل او به نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی ایران نسبت داده شد. رژیمی که در برخورد با هر نوع تمسخر و به طنز گرفتن اسلام و شیعه، قاطع و خوفانگیز رفتار میکند. فقط در یک نمونه، دهها نفر از اعضای یک صفحۀ فیسبوکی که با یکی از امامان شیعه (امام نقی) شوخی میکردند در سال ۱۳۹۱ دستگیر شدند و تحت شکنجههای طویل المدت قرار گرفتند. به نحوی که اکنون پس از گذشت دو سال همچنان برخی از آنها در بازداشت هستند و حتی خبرهای تاًیید نشده حاکی از صدور حکم اعدام به جرم “اهانت به مقدسات” برای برخی از آنها است.
در عربستان، پاکستان، افغانستان، عراق، مالزی و بسیاری دیگر از کشورهای مسلمان نیز وضعیت چندان بهتری برای کسانی که بخواهند عقاید دینی اکثریت را با طنز به چالش بگیرند وجود ندارد. نهایت آنکه اگر حکومتها اندکی آسانگیرتر باشند، متعصبان مذهبی و پیشوایان دینیشان کمبود را جبران میکنند!
بیشک مسلمانان نیز اهل خنده و شوخ طبعیاند. منابع دینی فراوانی بر خنده رو بودن پیامبر اسلام و بسیاری از پیشوایان دینی و مذهبی مسلمان تاکید دارند. آثار طنزآمیز فراوانی هم در جهان اسلام منتشر شدهاند. اما اینها عموماً ربط چندانی به طنز انتقادی دینی یا کفرگویی ندارند و از منظر آزادی بیان و حق اظهار نظر و انتقاد برای دگراندیشان، فاقد ارزشند. شوخطبعیهای دوستانه در مورد مسائل روزمره بین مسلمانان ارتباطی به تحمل شوخطبعیهای انتقادآمیز دیگران توسط آنها ندارد. اتفاقاً از همینجاست که میتوان میزان رواداری جهان اسلام را سنجید. شاید یکی از بهترین و عملیترین راههای بالا بردن رواداری در جهان اسلام، تشویق رواداری و تحمل بیشتر مسلمانان در مقابل طنزهایی باشد که با عقاید آنها سازگار نیست. کاری که بیش از همه از عهدۀ روشنفکران مسلمان برمیآید. البته اگر خودشان شوخی سرشان بشود!
منابع انگلیسی:
Ammann، Ludwig. (۲۰۰۳). Laughter. In J. D. McAuliffe (Ed.)، Encyclopaedia of the Qur «an (Vol. ۳، pp. ۱۴۶-۱۴۹). Leiden: Brill Academic Publishers.
Ammann، Ludwig. (۲۰۰۳). Mockery. In J. D. McAuliffe (Ed.)، Encyclopaedia of the Qur» an (Vol. ۳، pp. ۴۰۰-۴۰۱). Leiden: Brill Academic Publishers.
Marzolph، Ulrich. (۲۰۰۲). Humor. In J. D. McAuliffe (Ed.)، Encyclopaedia of the Qur «an (Vol. ۲، pp. ۴۶۴-۴۶۵). Leiden: Brill Academic Publishers.
Tamer، Georges. (۲۰۰۹). The Qur» an and humor. In G. Tamer (Ed.)، Humor in der arabischen Kultur/Humor in Arabic Culture (pp. ۳-۲۸). Berlin: de Gruyter.