۷ شهریور ۱۳۹۳
مجله تابلو
سیاست
فلسطین-اسرائیل؛ آنچه گذشت
این روزها دو چیز صفحههای خبری را پر کردهاند: داعش و اسرائیل. حتی اگر بخواهی هم نمیتوانی از دست خبرهای این دو گروه رهایی یابی. در صفحۀ اول از تلفات جنگ میگویند، در بخش سیاسی از مذاکرات و در بخش هنر از هنرمندانی که با مردم فلسطین همدردی کردهاند یا پشت اسرائیل ایستادهاند. شاید مشکل داعش با تمام گردنکشیهایش را بتوان حل کرد ولی آنچه در این میان سالهاست که وجدانهای بیدار جهان را آزار میدهد دعوای صدسالۀ عربها و یهودیان است. دعوایی که خون هزاران نفر را ریخته و اشک را به چشمان چندین نسل از ساکنان خاورمیانه آورده است.
جنگ جهانی اول
در ابتدای قرن بیستم و با بالا گرفتن یهودی ستیزی در اروپای مرکزی و شرقی، گروههای بزرگی از یهودیان ساکن در این مناطق به سمت فلسطین امروزی که در آن هنگام بخشی از حکومت عثمانی بود مهاجرت کردند. مهاجرت یهودیان به سمت فلسطین همراه با تشکیل جنبش صهیونیسم شد. هدف این جنبش برقراری یک حکومت یهودی در فلسطین بود، حکومتی که تبدیل به پناهگاهی برای یهودیان جهان باشد. سازمان جهانی صهیونیسم و صندوق ملی یهودیان با اتکاء بر همین ایده با اهدای وامهای کلان به یهودیان آنها را تشویق به خرید زمین در مناطق تحت کنترل حکومت عثمانی کردند.
افزایش مهاجرت یهودیان باعث نگرانی رهبران عرب ناحیۀ فلسطین شد. آنها که متوجه نقشۀ یهودیان شده بودند با کمک سران عثمانی موفق شدند تا فروش زمین به خارجیان را متوقف کنند ولی حتی این ممنوعیت هم مانع از گسترش نفوذ صهیونیسم در فلسطین نشد.
با شروع جنگ جهانی دوم، عربها که به دنبال استقلال بودند تحت مذاکراتی معروف به مک مهن-حسین موفق شدند تا در سال ۱۹۱۵ در قبال شورش قومهای عربی برعلیه عثمانی، حکومت منطقۀ فلسطین را از انگلستان بگیرند. در کمتر از دوسال انگلستان بر پیمان خود با سران عرب پاگذاشت و از طریق بیانیۀ بالفور از ایجاد یک حکومت یهودی در منطقه حمایت کرد.
پس از جنگ جهانی اول و شکست حکومت عثمانی، جامعۀ ملل، سرپرستی مناطقی که شامل کرانۀ باختری، اسرائیل، نوار غزه و اردن میشد را به حکومت بریتانیا سپرد. حکومت بریتانیا در این ناحیه، “قیمومت فلسطین” نام گرفت.
جنگ جهانی دوم و پس از آن
با آغاز قیمومت فلسطین اختلافات بین یهودیان و عربهای منطقه بالا گرفت. حملات خونین میان طرفین، بریتانیا را بر آن داشت تا از طریق کمیسیون پیل به دنبال راهی برای حل اختلاف این دو گروه بگردد. پس از ماهها تحقیق و مناظره، این کمیسیون پیشنهاد ایجاد دو ایالت یهودی و عربی را به سران منطقه داد. این پیشنهاد مورد استقبال رهبران یهودی قرار گرفت اما طرف عربی حاضر نشد تا آنچه را که حق خود میدانست با یهودیان تقسیم کند. پس از این پیشنهاد، راه حلهای دیگری نیز ارائه شد که همه به شکست انجامید.
در سال ۱۹۳۹ سران بریتانیا بدون توجه به مذاکرات قبلی، دست به تنظیم کاغذ سفید ۱۹۳۹ زدند که در آن قیمومت فلسطین تبدیل به یک حکومت مرکزی یکپارچه میشد. این حکومت به وسیله هر دو گروه عرب و یهودی بر اساس جمعیتشان اداره میشد. جمیعت عرب نژاد در آن زمان نزدیک به نیم میلیون نفر و جمعیت قوم یهود هشتاد و دو هزار نفر بود. برای به انجام رسیدن این طرح، مهاجرت یهودیان بین سالهای ۱۹۴۰ تا ۱۹۴۴ محدود میشد و پس از این مدت تغییر محدودیت بر عهدۀ حکومت مرکزی بود.
در طی جنگ جهانی دوم، رهبران عربی منطقه از طریق محمد امین الحسینی به مذاکره با حزب نازی پرداخته و از این گروه قول گرفتند تا پس از پیروزی آلمان در جنگ، نازیها، یهودیان فلسطین را نابود کنند.
اتمام جنگ جهانی دوم و سیاستهای بریتانیا موجب شد تا گروههای یهودی دست به اقداماتی اساسیتر برای به قدرت رسیدن بزنند. از میان این تحرکات میتوان به بمب گذاری هتل کینگ دیوید اشاره کرد که با موافقت سران آژانس یهود صورت گرفت. این هرج و مرجها باعث دلسردی بریتانیا برای ادامۀ قیمومت بر فلسطین شد. یک روز قبل از پایان حکومت انگلستان در فلسطین، داوید بن گوریون رهبر یهودیان در روز ۱۸ می۱۹۴۸ ایجاد یک حکومت مرکزی در منطقه را اعلام کرد و اینگونه حکومت اولیۀ اسرائیل شکل گرفت.
جنگ عربها و اسرائیل
اعلام استقلال اسرائیل، حکام عرب را بر آن داشت تا برای به دست آوردن قدرت در فلسطین، اقدامات نظامی را پیش بگیرند. از همینرو ارتش کشورهای اردن، عراق، مصر، سوریه و لبنان در مدت زمان اندکی شروع به ورود به خاک قیمومت بریتانیا کردند. پیشروی ارتشهای عربی، جنگی را شروع کرد که در انتها موجب پیروزی اسرائیل و بیخانمان شدن نزدیک به یک میلیون فلسطینی شد. پیروزی در این جنگ، باعث تثبیت حکومت مرکزی یهودیان شد و حتی به آنها اجازه داد تا از مرزهایی که سازمان ملل به آنها در طی مذاکرات قبلی پیشنهاد داده بود پیشتر بروند. اسرائیل که خود را حالا در موضع قدرت میدید دست به اخراج فلسطینیان از خانههایشان زد و آنها را به اردن و کرانۀ باختری راند. این تبعید بیرحمانه باعث شد تا امروز ۵ میلیون فلسطینی پناهنده در دنیا به دنبال بازگشت به خانه باشند.
در طرف دیگر این معادله اما جمعیت شصت هزار نفری یهودیان اسرائیل به شش میلیون نفر رسیده است و در کنار این جمعیت بزرگ نزدیک به دو میلیون عرب همچنان در مرزهای اسرائیل امروزی زندگی میکنند.
سازمان آزادی بخش فلسطین و حماس
پیروزی اسرائیل در جنگی که عربهای منطقه، آن را نکبت میخوانند پایان کار برای فلسطینیانی که از خانههایشان اخراج شده بودند نبود. سران فلسطینی که برای بازگشت به خانه مصمم بودند، دست به تشکیل سازمان آزادیبخش فلسطین زدند که هدفش آزادسازی فلسطین از طریق جنگ مسلحانه بود. جنگی که از طریق لبنان، مصر، اردن و غزه صورت میگرفت. در گذرزمان و پس از انتفاضۀ اول، یاسرعرفات رهبر این گروه مواضع خود را تغییر داد و حاضر شد تا در مذاکرات رودررو با اسرائیل شرکت کند. شاید مهمترین این مذاکرات پیمان اسلو بود که در طی آن یاسر عرفات با به رسمیت شناختن موجودیت اسرائیل توانست تا از طریق حکومت خودگردان فلسطین، حاکمیت موقت بخشهایی از کرانۀ باختری و نوار غزه را به دست بگیرد.
پس از مذاکرات اسلو بسیاری از افراد به پایان درگیری ها خوشبین بودند اما با شکست پیمان کمپ دیوید ۲ و انتفاضۀ دوم، اوضاع منطقه دوباره به سیاهی گروید. در کنار جدالهایی که فلسطینیان با اسرائیل دارند شکافی که توسط حماس بین فلسطینیان ایجاد شد نیز گره بحران خاورمیانه را کورتر کرد. حماس در حال حاضر و پس از جنگ داخلی سال ۲۰۰۶ ادارۀ غزه را به دست گرفته است و از طریق این منطقۀ کوچک به مبارزه با اسرائیل میپردازد.
اینکه سرانجامِ این جنگ چه میشود را کسی نمیداند ولی آنچه پدیدار است خون کودکانی است که این روزها در خیابانها جریان دارد و کسی نیز نمیتواند این خون را با هیچگونه کمیسیون و عهدنامهای پاک کند.