۲۴ خرداد ۱۳۹۳
آریا آزادی نیا
اجتماع
چگونه به جام جهانی صعود کردیم؟
عکس ها از: رضا سعیدی پور
ایرانیها هر چه توسعه پیدا کنند و به مدرنیته نزدیک شوند و به ظاهر از حرمان و عرفان شرقی دور شوند و به منطق غربی روی بیاورند؛ صبح روزی که از خواب بیدار شوند و ببینند در مزرعهٔ گندم و ذرتشان شکلهای عجیب و غریبی به وجود آمده بیشتر از اینکه فکر کنند یک شوخی بیمزه از طرف یک دوست صمیمی است یا کاری برای جلب توجه از سوی چند جوان خوش ذوق و سلیقه، یاد آخرالزمان میافتند و موجودات فضایی و ماوراء الطبیعه و آمادگی برای آن.
حتی اگر مثل آن کشیشی که نقشاش را مل گیبسون در فیلم «signs » بازی میکرد اعتقادشان را به خدا مدتها قبل از دست داده باشند. «نشانهها» در فرهنگی ایرانی خیلی مهمتر از آن چیزی است که در رفتار منطقی یک پدیده اتفاق میافتد.
شروع مقدماتی جام جهانی برای ایران با برد مقابل ازبکستان همراه بود. در تاشکند، جایی که گرفتن یک مساوی هم نتیجهٔ خوبی به حساب میآمد. روزی که تیم ملی با ترکیب خوبی به زمین نرفته بود و موقعیتهای فراوانی به حریف داد. اما با اشتباهی که کمک داور ژاپنی کرد و توپی که نیم متر از خط دروازه گذشته بود را گل ندید و درخشش دروازهبان وقت تیمی ملی (رحمتی) توانست با گل دقیقهٔ پایانی خلعتبری ازبکستان را در خانه شکست دهد. بعد از بازی انتقادات زیادی به سبک بازی تیم ملی میشد اما نشانهها خبر از این میدادند که ایران عاقبت به خیر خواهد شد وقتی در بدترین روزش برنده از زمین بیرون میآید.
بازی بعدی ایران با تیمی بود که در مقدماتی جام جهانی نود و هشت صعود ایران را به تاخیر انداخته بود. قطر در تهران فقط دفاع میکرد. یا به تعبیر این روزها دست به دفاع اتوبوسی زده بود. چارهای نماند جز سانترهای پر تعداد و زودهنگام تا تیم ایران به گل برسد. با به زمین آمدن دژاگه که نیمه مصدومیتی هم داشت اتفاق خاصی نیفتاد جز ضربهای که نکونام در نیمهٔ اول با استفاده از ریباند یک اوت به تیر دروازهٔ قطر زد. بعد از بازی مربی ایران –کیروش- از تغییری گفت که او نتوانسته در تیم ایران به وجود بیاورد و به جای آن خودش در حال تغییر است. انتقادها حالا بیشتر روی حرفهای او متمرکز بود تا تیم ملی.
کار در بیروت ادامه پیدا کرد. لبنان تیمی بود که تا آن روز هیچگاه موفق به پیروزی مقابل ایران نشده بود. بازی در تلویزیون ایران به خاطر مشکل تلویزیون دولتی ایران با شرکت طرف قرارداد به صورت مستقیم پخش نشد و صدای رسانهها و مردم را بلند کرد. جدا از سهل انگاری تلویزیون، تیم ملی ایران اولین باخت خود را مقابل لبنان تجربه کرد با گل «ریدا انتر» که نامش باعث شوخیهای زیادی در بین مردم ایران شد. روی یک ضربهٔ ایستگاهی که پاشنه آشیل تیم ملی به حساب میآمد. همه حالا کمی ناامید شده بودند. انگار دیگر از نشانهها هم خبری نبود.
بازی با کره در تهران آخرین شانس ایران برای بازگشت به جدول قبل از پایان دور رفت به حساب میآمد. بازی خیلی بد شروع شد و بازی مستقیم کرهایها و ضربات ایستگاهی خطرناک و معدل پایین قدی دفاع ایران باعث شد دو بار توپ به تیر دروازه ایران بخورد. نشانهها دوباره داشتند خودشان را نشان میدادند. با شروع نیمهٔ دوم اما ناگهان کار برای ایران خیلی سخت شد. شجاعی یکی از لژیونرهای فوتبال ایران روی سهل انگاری و البته سختگیری داور از بازی اخراج شد. ایران مجبور شد هوای دروازه را داشته باشد تا فکر گل زدن به دروازهٔ حریف. در عین ناامیدی دژاگه با دوندگی و سماجت عامل گرفتن یک ضربهٔ ایستگاهی شد. توپ ارسالی روی دروازه برگشت داده شد و نکونام کاپیتان ایران توپ را با ضربهای دقیق به تور چسباند. ایران به جدول برگشت.
شروع دور برگشت و بازی دوباره مقابل ازبکستان در یک روز بارانی و برد مقابل آنها که مربی خود را تغییر داده بودند میتوانست خیال ایران را با ده امتیازی شدن برای صعود راحت کند. بازی هیچ رفت و برگشت خاصی نداشت تا باز هم یک ضربهٔ ایستگاهی. توپ روی شش قدم دروازه فرود آمد و با ضربهٔ چای ظریف بازیکن ازبکستان وارد دروازه شد. لابد سرنوشت تیم ملی ایران از ضربات ایستگاهی بیرون میآمد. تعویضهای کیروش هم کاگر نشد تا کار سخت شود. بعد از این بازی زمزمههایی مبنی بر جدایی کیروش هم شنیده میشد.
با یک وقفهٔ نسبتا طولانی ادامهٔ بازیهای برگشت در خرداد ادامه پیدا میکرد. ماهی که در آن خاطرههای تلخ و زیبا فراوان هست. این هم میتوانست یکی از نشانهها باشد. ایران باید برای صعود قطعی هر سه بازی را میبرد که دوتا آن خارج خانه بود. با این تفاوت که از دو بازیکن با تجربه یعنی رحمتی و عقیلی به خاطر مشکلات انضباطی خبری نبود و کیروش روی اصول ماند و حساسیت بازیهای پایانی باعث نشد تصمیم او عوض شود. این سه بازی فصل جدایی داشت با پنج بازی گذشته. تیم ملی در دفاع منسجمتر شده بود و بازیکنان لیگی فرم بهتری پیدا کرده بودند و میتوانستند در غیاب دژاگه مصدوم جای او را پر کنند. ترکیب تغییرات زیادی کرده بود. صادقی به عنوان یک دفاع بلند به ترکیب دفاعی اضافه شده بود و منتظری به دفاع راست رفته بود. خسرو حیدری هم یک خط به جلو آمده بود و مجتبی جباری با تمام شدن مصدومیت میتوانست نقش بازیساز را بازی کند. در بازی با قطر برخلاف بازی رفت دو تیم موقعیتهایی داشتند که سهم ایران بیشتر بود و دفع ناقص دفاع قطر به خاطر تمرکز و فشار ایران در کانال مرکزی باعث شد توپ به قوچاننژاد برسد و او اولین تک به تک حیاتی زندگیاش را تبدیل به گل کند. داور هم البته از روی حرکت ساده انگارانهٔ شجاعی در محوطهٔ جریمه عبور کرد تا ایران یک از سه پل را با خیال راحت عبور کند.
-بازی با لبنان هم جنبهٔ انتقامی داشت و هم ایران به خاطر شرایط گروه نیاز به گلهای زیاد. همه چیز دست ایران بود از زمین و زمان تا توپ. و خلعتبری روی یک حرکت فردی اولین گل را به ثمر رساند و نکونام در دقایق پایانی نیمهٔ اول روی فشار چند کرنر پشت سر هم گل دوم را زد. نیمهٔ دوم شروع نشده قوچاننژاد روی اصرار و حرفهایگری گل سوم را به ثمر رساند. بعد از این حرص و جوشهای کیروش و داد و بیدادهایش سر بازیکنان جلب توجه میکرد. او اهمیت گلهای بیشتر را میدانست. نکونام بار دیگر روی یک ضربهٔ فنی در لحظات آخر دروازه را باز کرد.
-برد روحیه بخش و پرگل مقابل لبنان یک طرف و رسیدن نشانهای دیگر خبر از صعود به جام جهانی میداد. وضعیت سیاسی کشور در پی انتخابات زیر و رو شد. مردم پس از یک جشن خیابانی عظیم با جیغ بنفش حالا نوبت جشنی دیگر بودند. دربارهٔ بازی با کره هیچ تحیلیل ویژهای نکنیم بهتر است. ایران کره را برد و رفت جام جهانی. آن روز معجونی بود از معجزه و افسانه. هر اتفاقی میافتاد ایران صعود میکرد. حتی اگر قرار بود آدم فضاییها بیایند روی زمین یا دنیا تمام شود. حتی اگر احمدینژاد انتخابات را لغو میکرد و برای بارسوم رییس جمهور میشد….