۱۴ آذر ۱۳۹۲
جلیل فتوحی نیا
اجتماع
لباس در سینمای ایران
سینمای قبل از انقلاب به شکل حرفهای زیاد در قید و بند طراحی نبوده است و جز چند نمونۀ معدود نمیتوان کارهای قابل تاًمل در زمینه طراحی صحنه و لباس در آن یافت.
لباس در سینمای قبل از انقلاب را میتوان به سه دسته تقسیم کرد. دستهای که براساس فیلمهای تاریخی و در حقیقت سختگیری و حساسیتهای ویژه کارگردانها شکل میگرفت. مانند فیلمهای بابا شمل و یا حسن کچل که با نگاه ویژه به لباسهای دوره قاجار و البته امضای علی حاتمی ارائه شد. در این نمونه فیلمها با بهره گیری از جزئیات و اجزای چشم نواز لباس قجری مجموعهای از بافت و رنگ و دوخت، لباسهای زیبایی را شاهدیم که علاوه بر ایجاد حس نوستالژیک، گذشتۀ فراموش شده را نیز یادآوری می کند.
دسته دیگر لباسهای دوره پهلوی است که میتوان در آن سیر تاریخی لباس در دوره پهلوی اول و دوم را دید، سیر تاریخی لباسهایی که از دوران قاجار به میراث ماند و در نهایت با لایحۀ کشف حجاب و دورۀ نوین لباس مردانه که به کلاهپهلوی مشهور است. در این دوره میتوان سیر تحول تبدیل دستار و سربند به کلاهپهلوی و در نهایت کلاه شاپو وهمچنین پیراهنهای مردانه و بالاپوش آن که کمکم با کوتاه شدن، به پیراهن و کت انگلیسی نزدیک شد و در نهایت اضافه شدن کراوات و پاپیون. نمونۀ شاخص این نوع فیلمها که در آن کلکسیونی از لباسهای قبل و بعد را میتوان دید، گاو اثر داریوش مهرجویی، مجموعه دائی جان ناپلئون از ناصر تقوایی و همچنین مجموعه تلویزیونی و فیلمهای صمد به کارگردانی پرویز صیاد را میتوان نام برد که با تعاریفی مثل افراد ساده دل روستایی و اشخاص متمدن یا تازه به دوران رسیده شهری با پوشش معمول خود حاوی این نمونۀ سینمای ایران هستند.
دستهای از فیلمها نیزفیلمهای روز بودند که زیاد در قید و بند طراحی لباس به شکل حرفهای نبوده و عموما با ممیزی شخصی که معمولا در قبل از انقلاب توسط کارگردان انجام میشد انتخاب میشدند. نمونۀ شاخص این نوع فیلمها را میتوان آثار مسعود کیمیایی مانند گوزنها، رضا موتوری و قیصر و یا آقای هالو اثر داریوش مهرجویی و همچنین رگبار بهرام بیضائی دانست.
البته در این دوره سریالهای فاخری مانند سلطان صاحبقران (علی حاتمی- ۱۳۵۴) نیز به عنوان نقطۀ عطف به چشم میخورند.
و اما در سینمای بعد از انقلاب، کفه طراحی لباس سنگینتر شد و این مهم ممکن نبود مگر با حضور آنانکه با داشتن تجربۀ لازم در زمینۀ سینما، به سوی سریالهای تاریخی رفتند. ماجرا با سریال هزاردستان آغاز شد که از سال ۱۳۵۸ توسط علی حاتمی جلو دوربین رفت و هشت سال ساخت آن طول کشید اما همچنان لباسها – که علی حاتمی خود آنها را طراحی میکرد- و ساخت و سازهایش که همه متعلق به دوره قاجار است از افتخارات تاریخ سینمای ایران بهشمار میرود.
محمد علی نجفی نیز در دهۀ ۶۰ با ساخت سریال سربداران اثری دیگر در تاریخ طراحی لباس بر جای گذاشت. سربداران به لحاظ تاریخی به لشکر کشی چنگیز خان در قرن هفتم هجری اشاره دارد که منجر به تشکیل حکومت ایلخانیان شد. طراح ان لباس در سریال سربداران خسرو خورشیدی و ایرج رامین فر بودند.
پس از آن اما گرچه گهگاه فیلمهایی تولید میشد که برای لباس آن، طراحی و دوخت انجام میشد ولی همچنان بار سنگین طراحی بر دوش سریالهای تلویزیونی بود. سریالهای تلویزیونی که گاهی از آن فیلمی نیز استخراج میشد. در این میان کارگردانانی هم بودند که با وسواس تمام اصرار داشتند که برای کارهایشان طراحی و دوخت صورت بگیرد. کارگردانانی مانند بهرام بیضائی که فرقی نمیکرد مرگ یزدگرد (طراح: ایرج رامین فر) بسازد که فضائی تاریخی داشت یا مسافران (طراح: ایرج رامین فر) که فیلمی به روز بود.
همچنین فیلمهایی که بنا به ضرورت، ولو با زمان و مکانی نامعلوم طراحیهای خاص را میطلبید (زشت و زیبا-احمد رضا معتمدی، طراح: محسن شاه ابراهیمی) یا کارهایی برای کودکان با فضاهای فانتزی ( درۀ شاپرکها- فریال بهزاد، طراح: کیهان مرتضوی، میترا قوامیان ) ویا فیلمهای علمی تخیلی ( کاکادو- تهمینه میلانی). اما در کنار این فیلمها نمیتوان از سریالهایی در قالب افسانههای کهن مانند سلطان و شبان( داریوش فرهنگ با طراحی ایرج رامین فر) گذشت.
در این میان سریالهای تاریخی نیز در مقطع زمانی بعد از انقلاب جای خود را به صورت کامل باز کرد. از امیر کبیراثر سعید نیکپور که در حال و هوای دورۀ قاجار سیر میکرد تا کوچک جنگلی (میرزا کوچک خان) بهروز افخمی، کیف انگلیسی و کلاهپهلوی- ضیاء الدین دری و روزی روزگاری و تفنگ سرپر هردو اثرامرالله احمد جو و در نهایت کارهایی چون شب دهم از حسن فتحی و کارآگاه علوی حسن هدایت که همگی به گذری مقطعی در سدۀ اخیر تاریخ ایران میپردازند و به نوعی با ظرافت، سیر دیداریِ لباس ایرانی را جلوه گر میشوند.
همچنین در کنار این تولیدات، سریالهای مذهبی از تاریخ اسلام گرفته تا داستان پیامبران دیگر، دستمایهای میشود تا توان طراحان لباس و صحنه به عرصۀ حضور در آید. سریالهایی آشنا چون امام علی و مختارنامه از داوود میرباقری، امام حسن از مهدی فخیمزاده، مریم مقدس از شهریار بحرانی، بشارت منجی از نادر طالبزاده، یوسف پیامبر از فرج الله سلحشور و در نهایت حضرت محمد از مجید مجیدی؛ و چندین سریال ریز و درشت دیگر با همین مضامین، راهی را آغاز کردهاند که هرچند با افت و خیز فراوان اما افقی روشن را در پیش رو دارند.
در پایان ضروری است از نامهایی چون مجید میرفخرایی، ایرج رامین فر، امیر اثباتی، محسن شاه ابراهیمی، خسرو خورشیدی، ملک جهان خزاعی، کیهان مرتضوی و حمید قدیریان یاد کرد که در سه دهۀ بعد از انقلاب، بار طراحی لباس اکثر تولیدات تلویزونی و سینمایی را بر دوش کشیدهاند.