۲۹ شهریور ۱۳۹۲
محسن فرشیدی
اجتماع
از جنگ در میدان نبرد تا جنگ علیه تن
اولین کلمهای که با جنگ به ذهن تداعی میشود کشتار و ویرانی ست. در طول تاریخ جنگهای بزرگ و بیشماری صورت گرفته است. به شکلی دقیقتر میشود گفت جنگ شکلی از خشونت است که خصلت اساسی گروههای درگیر و روشهای به کار رفته در آن نظم و سازمان یافتگی دارد.
از بزرگترین ویژگیهای جنگ خونین بودن آن است، زیرا اگر جنگ به نابودی انسانها نینجامد، تنها برخورد یا تهدید متقابل خواهد بود. البته امروزه تعاریف دیگری مثل جنگ نرم نیز از مفهوم جنگ ارائه میشود و در طول تاریخ نیز به عنوان نمونه میتوان از جنگ سرد نام برد که در قالب دیگری از تعاریف جنگ قرار میگیرد. یکی از مشکلات اصلی هر جنگی بحث خشونت جنسی علیه زنان و به ویژه تجاوز جنسی است که بخش اصلی نوشته حاضر مربوط به آن است. به طور مشخص در این نوشتار سعی شده به نقش زنان در جنگهای بزرگ تاریخ معاصر نگاه شود.
زنان و جنگ جهانی دوم ۱۹۳۹
بدون شک در تاریخ معاصر، جنگ جهانی دوم میان آلمان نازی و کشورهای متفقین از خونینترین جنگها به حساب میآید. این جنگ که از سپتامبر ۱۹۳۹ آغاز و در اوت ۱۹۴۵ پایان یافت، بزرگترین، پرتلفاتترین و دومین جنگ فراگیر در تاریخ جهان بود. جنگ جهانی دوم که بین دو بلوک متحدین (آلمان، ایتالیا، ژاپن) و متفقین (انگلیس، فرانسه، آمریکا، شوروی) درگرفت، به لحاظ گستردگی جغرافیایی و قدرت تخریب منابع انسانی و طبیعی بیهمتا بوده است. به همان اندازه که این جنگ خونین از لحاظ ویرانی و کشتار آمار بالایی دارد، گزارشهای فراوانی نیز از میزان تجاوزهای گسترده به کودکان، زنان و حتی مردان تا به امروز منتشر شده است. در حالی است که در تاریخ، نمونه شجاعت و دلیری زنان بارها دیده شده اما شهرت زنان جنگجو و نظامی عمدتا به چند دهه قبل بر میگردد. در طول جنگ جهانی دوم، کشورهای مختلفی درگیر آن بودند و تلاش فراگیری برای غلبه بر جنگ در اولویت امور بود که علاوه بر حضور مردان، زنان نیز سهم بسزایی در این تلاش همه جانبه داشتند. زنان در کنار مردان جدای مواضع سنتی در خانه، در صنعت، سازمانهای دولتی، گروههای مقاومت و واحدهای ارتش حضور داشتند، به طوری که تنها در اتحاد جماهیر شوروی، حدود هشت صدهزار زن در واحدهای ارتش در طول جنگ خدمت کردند. در ارتش آلمان نازی نیز زنان زیادی در ارتش خدمت میکردند و در خدمت نیروهای هوایی و دریایی بودند. افسران زیادی در طول جنگ جهانی دوم زن بودهاند و مستقیما رهبری نیروها را در خطوط مقدم بر عهده داشتهاند.
– سقوط برلین و آغاز کابوس زنان ۱۹۴۵
با نزدیکتر شدن به اشغال برلین توسط ارتش سرخ، بسیاری از مردم جهان خود را آمادهٔ جشن پایان جنگ میکردند. پایان یکی از پرتلفات و بزرگترین جنگهای تاریخ جهان نزدیک بود، اما اشغال برلین پایان کار نبود. دست کم برای بسیاری از مردم آلمان به ویژه زنان آغاز روزگاری پر وحشت تلقی میشد. فتح و اشغال برلین توسط سربازان متفقین در زمانی صورت گرفت که این نیروها به ویژه نیروهای روس شهر بیدفاع برلین را که آن زمان تنها دو میلیون و هفتصد هزار نفر جمعیت داشت- بنا بر گزارشها حدود دو میلیون نفراز ساکنانش، زنان پیر و جوان آلمانی بودند- به محل جنایات تکان دهنده خود بدل کردند. طبق گزارشها در طول جنگ جهانی دوم، ارتش آلمان نازی و در پایان جنگ نیروهای متفقین، آمار وحشتناکی از تجاوز به زنان صورت گرفته است و در بسیاری موارد به صورت آگاهانه و عامدانه روسها به این کار تشویق شدهاند. گفته میشود سربازهای مرد روس ضمن تشویق به این جنایات آن را دستوری از سوی استالین برای انتقام از آلمانیها تصور میکردند. هزاران زن آلمانی برای نجات از این تجاوزها و جنایات خودکشی کردند. بعضی منابع تعداد کل زنان آلمانی را که مورد تجاوز قرار گرفتند تا دو میلیون نفر ذکر کردهاند. از سربازان آمریکایی و فرانسوی نیز آمار بالایی از تجاوز ولی نه به شدت روسها در این سالها منتشر شده است.
بسیاری از قربانیان به صورت مکرر مورد تجاوز قرار گرفته بودند. حتی در برخی روستاها گزارش شده که به تمام زنان ده تا هشتاد سال تجاوز شده است. مدتی بعد از ورود روسها به برلین انگلیسیها به برلین رسیدند. آنطور که در خاطرات این افسران آمده است آنها با دیدن دریاچههای مملو از زنانی که پس از تجاوز و شکنجه خودکشی کرده بودند، شوکه شده بودند. سن و سال قربانیان اهمیتی نداشت. پرستارها و راهبهها نیز در میان قربانیان قرار داشتند. برخی از زنان تا پنجاه بار مورد تجاوز و اذیت و آزار قرار گرفته بودند.
جنگ بالکان- بوسنی ۱۹۹۲
جنگ بالکان در آپریل سال ۱۹۹۲ بین گروههای متعدد قومی این شبه جزیره به ویژه صربها و مسلمانان آغاز شد که در نهایت به تجزیه شدن شبه جزیره باکان انجامید. در این جنگ حدود دویست و پنجاه هزار مسلمان آواره شدند. تعداد زیادی کشته شدند و حدود بیست هزار زن مسلمان مورد تجاوز صربها قرار گرفتند. داستان زنان بوسنایی بیشتر شبیه به هم است؛ داستانهایی درباره مردان مسلسل به دست با چراغ قوه که در آغاز جنگ نیمه شب به زور وارد خانههای آنها شدند، مردان را کشته و یا به اسارت گرفتند و زنان را هفتهها وگاه ماهها مورد تجاوز قرار دادند. در این جنگ از تجاوز به عنوان اوج تحقیر دشمن شکست خورده یاد میشد. بیشتر قربانیان هنوز تحت درمان هستند، نه تنها به خاطر آزار و اذیت بلکه به خاطر مرگ فرزندان، همسران، والدین، خواهران و برادرانشان و از دست دادن خانه و اموال خود. بسیاری از آنها به خاطر این شوک روانی به بیماریهای مزمن مبتلا هستند. در این میان تعداد زیادی از زنان باردار شدند که به طرد شدن آنها از خانوادهشان انجامید. از سال نود و پنج میلادی برخی ان جی اوها شروع به ثبت نام این زنان کردند و اکنون دولت به عنوان کمک هر ماه حدود سیصد دلار به آنها پرداخت میکند. دادگاه بین المللی لاهه مخصوص بررسی جرایم جنگی در کنار دیگر احکام خود در مورد جنایات در سارایوو، برای بانیان تجاوز جمعی در بوسنی بیش از پانصد سال زندان در نظر گرفته است.
جنگ جمهوری دموکراتیک کنگو ۲۰۰۹
دهکدههایی متعدد درشرق کنگو وجود دارد که در سالهای گذشته در معرض خطر جنگ و خشونت جنسی بودهاند. در جنگی که در شرق کنگو بین ارتش کنگو و شبه نظامیان کنگویی و رواندایی برقرار شد مصائب بوسنی برای زنان آنجا نیز تکرار شد؛ هرچند که وزیر دفاع کنگو دخالت ارتش این کشور در تجاوزهای انبوه را رد میکند.
زنان در کنگو به عنوان سلاح در جنگ مورد تجاوز قرار میگیرند زیرا این به عنوان روشی که در جنگ بوسنی نیز جواب داده است به عنوان آخرین مرحله جنگ و تضعیف و تحقیر کامل دشمن به کار میرود. سازمان ملل گزارش داده که در ماههای جنگ حدود پانزده هزار زن در شرق کنگو مورد تجاوز قرار گرفتهاند که حتی خود سازمان ملل نیز این آمار را محتاطانه میداند. تینا، یکی از زنانی است که حاضر میشود داستان خود را برای رسانهها از جمله سی ان ان تعریف کند. او از تجربیات خود از جنگ میگوید: «شبه نظامیان شبانه آمدند، همه فرار کردند حتی همسرم. اما من او را سرزنش نمیکنم. این همه آن چیزی ست که تو میتوانی انجام بدهی: وقتی میآیند جانت را برداری و فرار کنی.»
تینا شاهد آن بوده که هشت زن دیگر در حین جستوجوی خانهها از محلی که پنهان شده بودند بیرون کشیده شده، با تهدید اسلحه به جنگل برده شده و مورد تجاوز قرار گرفتند. «وقتی این اتفاق میافتد تو به علت ترس زیاد هوشیاریات را از دست میدهی.»
تجاوز در کنگو یک شرمساری بزرگ است، همسران بسیاری از این زنان قربانی، آنها را رها کردهاند زیرا معتقدند که این زنان همسران جنگی روانداییها هستند! بسیاری معتقد هستند در جنگهای یک قرن گذشته تا به امروز تجاوز دیگر فقط یک سلاح نیست بلکه به نوعی از استراتژی جنگی تبدیل شده است. این روشی که آنها به زنان جلوی چشم همسایگان و همسرانشان تجاوز میکنند، نوعی ایجاد شرمندگی در آنها است. این استراتژی میخواهد زنان را شرمنده کند، همسرانشان را شرمنده کند؛ آنها انتخاب دیگری ندارند. این داستان هر روزه شرق کنگو است.
از این مثالها فراوان است. تجاوز به زنان جنایتی است که نباید عادت شود، چه در جنگها و چه در جوامع در صلح!. طبق آخری آمار، در هندوستان در هر سی دقیقه یک زن مورد تجاوز قرار میگیرد، کشوری که نه در حال جنگ است و نه کشوری با شاخصههای مذهبی مشخص. همچنین روزی نیست که خبری در مورد تجاوز به زنان در کشورهایی که در حال جنگهای خارجی و داخلی هستند منتشر نشود؛ از جنگهای عراق و افغانستان در سالهای گذشته گرفته تا امروزه و جنگ داخلی سوریه. نباید فراموش کرد که تجاوز در دوران جنگ و حتی غیر از جنگ نهایت تحقیر انسان است و باید به عنوان یکی از جنایاتی در نظر گرفته شود کهشان انسان را زیر پا میگذارد. جامعه مدنی و نهادهای غیرنظامی میتوانند در این زمینه نقش پررنگی داشته باشند. آنها میتوانند قربانیان را تشویق به شکست سکوت کنند، از دادگاههای بین المللی بهره ببرند و برای برطرف کردن مشکلات روحی و روانی قربانیان قدمهای موثرتر بردارند و همچنین با فعالیتهای خود در این حوزه، زمینههای چنین جنایاتی را در آینده کمتر و کمتر کنند.