۲۹ شهریور ۱۳۹۲
روزبه میر ابراهیمی
سیاست
«آشتی» روحانی در سایه «جنگ»؟
قرار بود دولتی که مشی و کنکشش سلسله قطعنامههای بین المللی و تحریمهای رنگارنگ اقتصادی و سیاسی و تجاری را به مردم ایران تحمیل کرده بود، جای خود را به دولت دیگری بدهد که تفاوت «قطعنامه» و «کاغذ پاره» را میداند و وعده تنش زدایی و دوستی با دنیا داده است.
شاید بتوان حسن روحانی را رئیس جمهوری بدشانس نامید که در همان هفته ابتدایی تشکیل کابینهاش با بحرانی در عرصه خارجی مواجه میشود که ظرفیت تعیین کنندهای برای آغاز به کار دولتی جدید در ایران دارد. هنوز ساعاتی از اخذ رای اعتماد وزیر پیشنهادی امور خارجه از مجلس شورای اسلامی نگذشته بود که «بمبهای شیمیایی» در سوریه معادلات منطقه را متحول کرد.
از بیش از یک سال پیش، باراک اوباما، رئیس جمهوری ایالات متحده که از ابتدای اوج گیری درگیریهای داخلی سوریه بین مخالفان و موافقان بشار اسد، تحت فشار گروههای مختلف برای استفاده از ابزارهای نظامی برای حل بحران این کشور بوده، اعلام کرده بود که «خط قرمزش» استفاده حکومت اسد از بمبهای شیمیایی علیه مخالفان است. خط قرمزی که در صورت عبور از آن، انتظار واکنش نظامی از سوی ایالات متحده را محتمل میکرد.
در هفتههای انتهای ماه آگوست، انتشار خبرها و فیلمهای دردناک از سوریه، نشان از آن داشت که سوریها قربانیان جدید بمباران شیمیایی شدهاند که آخرین بار بیش از دو دهه پیش، ایرانیان تجربه تلخ آن را از سر گذرانده بودند. قربانیان ایرانی که زخم بمبهای شیمیایی صدام حسین هنوز هم با بسیار از آنها همراه است.
بمبهای شیمیایی در سوریه معادلات منطقهای را دگرگون کرده بود. آماده باش ناوهای نظامی امریکا در دریای مدیترانه و آرایش نظامیشان پیام آور شعله ور شدن جنگی تازه بود، آنهم درست در زمانی که ایران شاهد یک جابجایی محدود در قدرت داخلی خود بود. دولتی که هشت سال زبان پرخاش گرانه و چهره ای عبوس از نظام ایران را به رخ دنیا می کشید، جای خود را به دولت تازهای داده بود که شعارش «آشتی با دنیا و همسایه گان» بود. حالا قرار بود دولتی که مشی و کنکشش سلسله قطعنامههای بین المللی و تحریمهای رنگارنگ اقتصادی و سیاسی و تجاری را به مردم ایران تحمیل کرده بود، جای خود را به دولت دیگری بدهد که تفاوت «قطعنامه» و «کاغذ پاره» را میداند و وعده تنش زدایی و دوستی با دنیا داده است.
بمبهای شیمیایی در سوریه و تحول پاردایم دیپلماسی به سمت نظامیگری، خبر خوشی برای دولت «آشتی جو» نبود. حالا دولتی که هنوز ترکیب کامل خود را نشناخته بود، تا با تشکیل کارگروهها، فهرست معضلات و مشکلات مبتلابه و اولویتهای کاری خود را تعیین کند، باید خود را آماده آزمون سختی میکرد. آزمون سخت سوریه که نظام جمهوری اسلامی بنا به مصالح ایدئولوژیک خود، سال هاست که حامی مطلق حاکمیت «اسد»ها بوده و هست. میلیاردها دلار در سال هزینه حفظ و پیشبرد اهداف ایدئولوژیک جمهوری اسلامی در منطقهای شده بود که حکومت علوی بشار اسد نقطه تعیین کنندهای از این مسیر استراتژیک برای جمهوری اسلامی بود.
اما دیگر زخمهای سوریه با بمب های شیمیاییاش، چرکین شده و تنها با نادیده گرفتن منافع ملی مردم ایران است که میتوان باز هم بر همان سیاست سابق (جمهوری اسلامی) پای فشرد. سوریه برای جمهوری اسلامی در منطقه حائز اهمیت است اما آیا حاضر است بابت حفظ آن هزینههای سنگینی را به دوش مردم ایران تحمیل کند؟ سایه درگیری نظامی بر سر منطقه بیش از پیش گسترده شده است، اما آیا دولت روحانی، توانایی تامین و حفظ منافع ملی ایران در چنین فضایی را دارد؟ او چگونه قادر خواهد بود تا نفوذ جمهوری اسلامی در عوامل تاثیرگذار در منطقه (از جمله نیروی قدس سپاه، حزب الله لبنان) را در جهت پیشبرد سیاستهای آشتی جویانه و تنش زدای دولت خود به کار گیرد؟ آیا دولتی که با ندای «آشتی» پا به میدان منطقه و دنیا نهاده است، قادر خواهد بود از زیر سایه گسترده «جنگ»، ایران را به سلامت عبور دهد؟ هفتهها و ماههای پیش رو آزمون سختی برای دولتی است که وعده داده با «تدبیر»، «امید» را زنده نگه دارد.