۲۳ تیر ۱۳۹۲
مجله تابلو
بدون دسته بندی
روحانی مچکریم
هنوز به اندازه «سید» محبوب نشده تا مردم واژهای خاص و دوستانه را برای خطاب کردنش به کار ببرند و هنوز بر صندلی ریاست جمهوری تکیه نداده تا از رنگ عبایش و فرم قبایش و برق کفشهایش داستانهایی در ستایشش بسازند. با این همه، با آن صورت گرد و به ظاهرمهربان، ابروهایی که هنگام خندیدن بالا میرود و عبا و قبایی خوش دوخت، ظرفیت آن را دارد تا در دل مردم و شاید هم جوانان جایی برای خود دست و پا کند.
با این که هنوز مردان سیاست از شوک ناشی از انتخابش در نیامدهاند و مردان اقتصاد، تغییری در آمار و ارقامشان ندادهاند، اما کارشناس و غیر کارشناس اعتراف میکنند که روحیه مردم بهتر شده و حالا دیگر در کوچه و خیابانها میتوان لبخند را بر لبان مردم دید.
رئیس جمهور فریدون
اگر همان سالهای قبل از انقلاب، روحانی خوش سخن انقلابی تصمیم نگرفته بود که نام فامیلش را عوض کند، الان به جای حسن روحانی، حسن فریدون رئیس جمهور ایران بود و همه شعارها و تبلیغات و جوکها حال و هوای دیگری پیدا میکرد.
اما آن روحانی جوان که میگویند خوش سخن بود و زبان نسل جوان را میفهمید، لابد میدانست که نام «حسن روحانی»، برای قبای یک شیخ برازندهتر از «حسن فریدون» است. او نام آبا و اجدادیش را عوض کرد تا کمی هم گزک بدهد دست کسانی که از انتخاب او به عنوان یازدهمین رئیس جمهوری اسلامی برآشفتهاند.
حسن روحانی، دومین رئیس جمهورزاده سمنان است، انگار مقدر این است که همه روسای جمهور در این کشور چهار فصل از سرزمینهای گرم و خشک بر آیند. بعد از هاشمیِ کرمانی و خاتمیِ یزدی، احمدینژاد و روحانی هر از سمنان میآیند.
حسن آقا، فرزند «حاج اسدالله فریدون» است که در بازار سمنان مغازه داشت اما نماینده آیتالله بروجردی هم بود. حسن دوره ابتدایی را در سرخه سمنان گذراند و دروس دینی را از سال ۱۳۳۹، آموخت. سال۴۰ به حوزه علمیه قم رفت و سال ۴۱ به زندان، نوشتهاند که بیش از ۲۰ بار دستگیر و زندانی شد. شُبهه مدرک تحصیلیاش هم از همان کاغذهای ساواک آغاز شد، جایی که او را دکتر روحانی معرفی کردند و هنوز که هنوز است، دعوا بر سر مدرک تحصیلی از دانشگاه کلدونین گلاسکو ادامه دارد. اما جز دکترا، تکلیف بقیه مدارک تحصیلی او مشخص است. در حوزه پای درس اساتیدی چون سید محمد محقق داماد، شیخ مرتضی حائری، سید محمدرضا گلپایگانی، سلطانی، محمد فاضل لنکرانی و شیخ محمد شاهآبادی نشسته، هم زمان در سال ۴۸ به دانشگاه تهران راه یافته و در سال ۵۱ دانشنامه لیسانس خود را در مقطع کارشناسی در رشته حقوق قضایی اخذ کرد. او با کسب پروانه وکالت از کانون وکلای دادگستری مرکز در سال ۸۶، وکیل پایه یک دادگستری شد.
در مورد خانواده آقای رئیس جمهور، مشهور به رئیس جمهور منتخب، هر چه بخواهید خواهید یافت. در مورد خواهران و برادرانش در کتاب خاطراتش که سال ۸۸ منتشر شده، نوشته است: «ما دو برادر و سه خواهر هستیم. برادر من آقای حسین فریدون (روحانی) است که در اوایل پیروزی انقلاب فرماندار نیشابور و بعد مدتی فرماندار کرج بود، سپس سفیر جمهوری اسلامی ایران در مالزی شد و چند سال هم از سفرای ج. ا. ا در سازمان ملل متحد در نیویورک بود و هم اکنون به عنوان مشاور وزیر امور خارجه فعالیت میکند. هر سه خواهرم، یعنی خانمها: طوبی، فاطمه و طاهره ازدواج کردهاند. داماد اول ما آقای حسن نجار است که فرهنگی است و بعد از انقلاب هم مدتی مدیرکل آموزش و پرورش استان سمنان بود و در حال حاضر بازنشسته شده است. داماد دوم ما آقای عبدالله سماوی است که مهندس کشاورزی است و کارمند وزارت کشاورزی بود، ایشان هم فعلا بازنشسته است. داماد سوم ما آقای اسدالله وطنی است که ایشان هم فوق لیسانس و دبیر آموزش و پرورش بود که بازنشسته شده است.»
اما در مورد همسر و فرزندانش، وقتتان را تلف نکنید، هیچ پیدا نخواهید کرد. تنها خبرگزاری ایسنا در تاریخ ۱۳۹۱/۸/۷ در گزارشی به نقل از وی نوشته است: «انتخاب همسر توسط خانوادهام صورت گرفت و خانواده اصرار داشتند که من ازدواج کنم. سن من هم حدود ۲۰ سال بود. پدرم اصرار داشت، مادرم هم همینطور، من هم خیلی بیمیل نبودم.»
اگر شما هم اطلاعات بیشتری پیدا کردید هم با ما در میان بگذارید: [email protected] com
این جای خالی همسر و فرزندان تنها سوالی از سر کنجکاوی نیست، در برنامهای رادیویی که از اعضای خانواده همه کاندیداها دعوت به عمل آمده بود، خانواده روحانی حاضر نشدند و در هیچ یک از مراسم تبلیغاتی و پوسترها و عکسها هیچ نشانی از خانواده او پیدا نخواهید کرد.
اما جز اینها، شناخت رئیس جمهور منتخب چندان دشوار نیست. پای سیاست که به میان بیاید، او نامی دارد به همان شهرت حسن روحانی: «شیخ دیپلمات»
برای بیشتر مردم هم آشناترین تصویر از او، تصویری است در کنار سه وزیر امور خارجه از سه کشور مهم اروپایی. اما هدایت پرونده هستهای ایران تنها سابقۀ مدیریتی روحانی نیست. او سالها نماینده مردم تهران در مجلس خبرگان رهبری بود. از سال ۱۳۷۰ به عضویت مجمع تشخیص مصلحت نظام درآمد. پیش از آن، در سال ۶۸، به عضویت در شورای عالی امنیت ملی در آمده بود و از ۱۳۷۱ هم ریاست مرکز تحقیقات استراتژیک را برعهده دارد. نایب رئیسی مجلس شورای اسلامی در دورههای چهارم و پنجم و دبیری شورای عالی امنیت ملی از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۸۴ را هم در کارنامه ثبت کرده است. او همچنین در دوران جنگ ایران و عراق، سمتهایی چون معاونت فرماندهی جنگ و ریاست قرارگاه سازندگی خاتمالانبیا را نیز عهدهدار بوده است.
کلید دار جمهوری
حسن روحانی، در روز ۲۲ فروردین، با شعار «دولت تدبیر و امید» رسماً اعلام کاندیداتوری کرد. روحانی که پیشتر اعلام کرده بود مستقل میآید، در همایش اعلام کاندیداتوری خود که در آن فاطمه و یاسر، فرزندان آیت الله هاشمی هم حضور داشتند، گفت:« رئیس جمهوری باید مسئولیت را به عهده بگیرد که ملی باشد نه حزبی.»
شاید همین تبری جستن از هر حزبی سبب شد که صلاحیت او هم در کنار هفت نامزد دیگر تایید شود و در نهایت با وساطت هاشمی رفسنجانی، محمد خاتمی، حسن خمینی و ناطق نوری، محمد رضا عارف به نفع او کناره گیری کند و راه را برای پیروزی او هموار سازد.
شیخ دیپلمات در برنامه زنده تلویزیونی خود کلیدی را به عنوان «کلید تدبیر» از جیب در آورد و به مردم نشان داد. پس از آن بود که ستاد انتخاباتی وی اعلام کرد «کلید» نماد ستاد انتخاباتی اوست.
با اینکه بسیاری ایده کلید را نپسندیدند و به آن خندیدند اما شوخی یا جدی، مردم معتقدند کلیدش تا به همین حالا قفلهای زیادی را باز کرده است. دو روز بعد از برگزاری جشن پیروزی حسن روحانی که بدون هیچ دخالتی از سوی نیروی انتظامی به شادی و آرامش در اکثر نقاط کشور برگزار شد، تیم ملی فوتبال ایران کرده جنوبی را شکست داد تا بدون اما و اگر به جام جهانی برود. بعد از آن تیم ملی والیبال، ایتالیا و کوبا را شکست داد و تیم فوتسال سالنی زنان، نایب قهرمان آسیا شد. حالا دیگر هر دری که به تخته میخورد مردم میگویند: «روحانی مچکریم.» و به گفته خود میخندند. آنها شادند، حتی اگر روحانی علی رغم همه وعدههای انتخاباتی خود، گفته باشد که روزگار سختی در پیش است و خاطره روزهای جنگ را پیش چشم مردم آورده باشد.